#انتخاب_دوم_پارت_75
دندوناشو به هم سابيدو باحرص گفت:معلومه که نه
-پس بهتره ديگه دل نسوزوني
وحيد-واسه طلاق کي اقدام کنيم؟
قلبم ريخت.از شل شدن حرکتم فهميدوباپوزخند گفت:انگار هنوز دلت نميخواد جدا شي!
چشمامو بستم.لعنت به تو وحيد
-ميتوني هرچه زودتر اقدام کني
وحيد-طلاق توافقي باشه مهريه ات ميپره...البته من حاضرم بدم بهت...برام پولي نيست
-پولتوحيف و ميل نکن واسه من...
شونه بالاانداخت و چشماش به حرکاتم بود.انگار که نمي خواست اسباب بازيش از اينجا بره...شايدم من اينطور فکر ميکردم
وحيد-ناهارخوردي؟
نگاهي به ساعت کردم.چه سوالي بود.
-ساندويج خوردم بيرون
وحيد-هه...حتما از اين فست فود بيخود ها
توچشماش زل زدمو گفتم:دقيقا
نگاهشو تو صورتم چرخوندوگفت:يکم بيشتر خرج کن غذاي خوب بخور
-به نصيحتت گوش ميکنم...
لباساي تو کمد تموم شدن.سراغ دراور رفتم.
وحيد-خرجتو از کجا مياري؟
romangram.com | @romangram_com