#انتخاب_دوم_پارت_59
زل زدم تو چشماش.با اخم وحشتناکي گفت:ميگي يا نه؟
-نه...
وحيد-زبون خوش حاليت نيس نه؟
-اين زبون خوشته؟هه...
دستشو فرو کرد تو موهامو کشيد
-ولم کن زنجيري
وحيد-آره خب...ديوونه ام...
-به من دست نزن
خودشو کشيد رومو گفت:بهتره يه تنبيه کوچولو داشته باشي تا زبون درازي يادت بره...
هي وول ميخوردم و سعي ميکردم از زير دستش در برم اما بي فايده بود
دستش کشيده شد روي قفسه سينه امو ناخنش گير کرد به پوست نازکم.از سوزش زياد جيغ کشيدم
وحيد-بذار ببينم
با عصبانيت دستشو پس زدمو گفتم:حيوون وحشي...
نفس نفس ميزد.اخمي کردوگفت:دستتو بردار
-گمشو برو...مگه کارت همين نبود؟کارتو که کردي...حالاگمشوبرو
مشتي به تخت زد،لباساشو برداشتو رفت بيرون
درد حقارت بيشتر از درد جسمي ام بود.
romangram.com | @romangram_com