رمان انتخاب دوم

#انتخاب_دوم_پارت_55

-دقيقا
وحيد-يلدا اون روي سگ منو بالا نيار
-اين روتم همچين تعريفي نداره.
وحيد-ميخواي باز مهموني رو خراب کني؟
-اگه تو فضولي نکني تو کاري که بهت مربوط نيست خراب نميشه
وحيد-واسه من آهنگ ضبط ميکني...نقاشياتو به رخ ميکشي ،اين همه غذاتدارک ميبيني...ميخواي نشون بدي خيلي سري؟
-نه ،اوني که بايد ببينه 3 ساله نديده...نيازي به تحسين بقيه ندارم
وحيد-پس ميخواي به خاطر اينا تحسينت کنم
-زياد اين کارو کردي...از شما به ما رسيده
وحيد-اگه قابل تحسين بود تحسين ميکردم...ولي من فقط 4 تا تخته ميبينم
-اينکه ديدت مشکل داره به همه ثابت شده
دندوناشو بهم فشار دادوگفت:بعد مهموني مفصل در مورد ديدم با هم صحبت ميکنيم
ورفت.
چند تا نفس عميق کشيدم.
برنجو تو قابلمه ريختم.
به سالن برگشتمو حتي ذره اي نگاهش نکردم.
ميزکه چيده شد حسام گفت:وحيد يعني کوفتت شه...
نيلو زد تو بازوشوگفت:هرکي ندونه فکر ميکنه هر روز ته ديگ سوخته ميخوري

romangram.com | @romangram_com