#انتخاب_دوم_پارت_43
نسيم پريد بغلمو تند تند ماچم کرد
نسيم-واي ديدي چه جذاب بود؟نه نيلو؟
نيلو-آره خداييش...چه چشمايي داشت
نسيم-بهم گفت اين يه هفته همه حواسش پيش من بوده،نتونسته مقاومت کنه شماره نده با اينکه اينکارو نميپسنده...گفت از بچه هاي کارشناسي ارشد نقشه کشيه
اينارو کِي گفته بود؟پس من چرا نشنيدم؟
نسيم با همون هيجان گفت:بهم گفت اگه شماره ارو بگيرم بايد زنگ بزنم...حتي نشد ناز کنم...به نظر خيلي مغروره...
نيلو-بخر پولن ها...لباساش مارک بودن همه
نسيم-چرا ساکتي يلدا؟
-هان؟هيچي...
نيلو-بريم کلاس
-بريد من نميام
نيلو-چرا؟استاد درخشنده است...توکه عاشقش بودي
-يه کاري دارم...شما بريد
نسيم-ميخواي مام بيايم؟
-نه نه...خداحافظ
نيلو-باشه باي
هنوز هنگ بودم...کسي که يه هفته خواب و خوراکمو گرفته بود حالا به دوستم پيشنهاد دوستي داده بود...ازدور نسيمو ديدم.سرخوش مي خنديد...چرا وحيد منو نديد؟بي شک من خوشکلتر از نسيم بودم...اينو همه ميگفتن...اما اون منو نديد...
هنوز نگاهم خيره به نسيم بود...خيلي دور شده بودن خيلي...چشمام ميسوخت
romangram.com | @romangram_com