#انتخاب_دوم_پارت_38

پسر-خوبين خانوم؟
سرمو بالا گرفتم ببينم جلوي چند نفر ضايع شده بودم...يکي بود.يه پسر قد بلندو4شونه...
وايييي چه چشمايي داشت لاکردار
مامانم هي الو الو ميکرد.اي بابا بذار به هيزيم برسم
مامان-يلدا مادر
-خوبم مامان...بعدازنگ مي زنم بهت
وقطع کردم.پسره با لبخند واستاده بود نگاه ميکرد.منم که مثل گل قالي وسط پهن بودم
پسر-ميتونين بلند شين؟مي خواين کمکتون کنم؟
آره بيا بغلم کن...وووي چه جذاب بود...هيکلت تو حلقم گل پسر
-نه نه ميتونم بلند شم
يه جور نگام کرد اگه ميتوني پس چرا هنوز لنگ در هوايي!
سريع از جام بلند شدم.اصلا دردو يادم رفت.چشماي قهوه اي روشنشو کمي تو صورتم چرخوندو گفت:من عذر ميخوام
اوا خدا نکنه چرا؟من پخش زمين شدم تو عذر ميخواي؟تقصير اونه که اينجارو کج ساخته است نه تو جيگرم
پسر-دوستم رو زمين آب ريخت اومدم خشک کنم...ولي دير شد
دستمال کاغذيشم تکون داد.وووي عيب نداره .فداي چشات اگه من قطع نخاع شدم.
-ايرادي نداره
نگاهشو به زمين دوخت و گفت:بازم شرمنده
اين يعني گمشو برو ديگه...نميخوام برمممممممممممممم

romangram.com | @romangram_com