#انتخاب_دوم_پارت_34

به دروغ گفتم شهرستانيم و براي شوهرم کاري پيش اومده کسيو تهران نداريم بايد صبر کنم تا خودش بياد...
اينجوري حداقل وقت ميخريدم ببينم مياد يا نه...خونه آخرش به مهسا زنگ ميزدم ديگه
همونجور با اون مانتوي سبزو شلوار،تو خونه اي و دمپايي لا انگشتي خونگيم رو صندلي نشسته بودم که صداي وحيد اومد.داشت با صندق تسويه ميکرد.پس منو ديده بود
مگه کوره تورو با اين تيپ پسرکشت نديده باشه.
وقتي حساب کرد پرستاره گفت:همسرتون گفتن که کسي و تو تهران ندارن...البته مام فقط مسئوليم والا موافقت مي کرديم برن پول بيارن
وحيدم يه نگاه به من کردو با صدايي که بشنوم گفت:بله همسر من بي کس و کاره...فقط منو داره
داشتم منفجر ميشدم.يه دستمو رودلم گذاشتمو يه دستمم به ديوار گرفتم و به سمت در رفتم
داشتم به سمت تاکسيا ميرفتم که اومد بازومو کشيدو گفت:خيلي پول داري ههههمسرم که تاکسي ام ميخواي سوار شي؟
-به تو ربطي نداره
وحيد-من پولشو نميدما
-به درک...انگار تو اين 3 سال تو خرجمو ميدادي
با چشماي گرد بازومو ول کردو گفت:خيله خب...هرکاري ميخواي بکن...تقصير منه اصلا اومدم بيمارستان
-برو ولم کن...تو اگه يه ذره درک داشتي...ديدي من باچه وضعي اومدم...ديدي پول همرام نيست...منو آووردي بيمارستان خصوصي بعدم کله اتو انداختي رفتي...تو کاري جز تحقير منم بلدي آقاي نيازي؟
فقط با اخم نگام کرد باز اومدم برم اما زير بازومو گرفت کشيد.کله شق...
وقتي رسيديم سريع سوار آسانسور شدمو منتظرش نموندم
رفتم بالا آهم در اومد.کليد نداشتم که...ضايع شدم رفت.اونم انگار پايين نذري ميدادن ،حالا نميومد بالا که.
بعد 10 دقيقه خونسرد اومد.
معلوم بود از قصد منو کاشته منم فقط تو دلم حرص مي خوردم.درو که باز کرد يه راست به اتاقم رفتمو بعدم حموم.اون بوي گند الکل و اول بايد بشورم

romangram.com | @romangram_com