#انتخاب_دوم_پارت_27
ومحکمتر از قبل زد اون طرف صورتم
جيغ زدم-وحشي...نسيم حق داشت زن فريد شه...که اونو به توي کثافت ترجيح بده...اون ذاتتو شناخت و من نشناختم
با لگد زد تو پهلوم.نفسم قطع شد.خم شده بودم از درد اما باز گفتم:فريد کجا ،توي حيوون کجا...مگه احمقه ازش طلاق بگيره زن توي حيييوووون شه؟
باز لگد پردردي زدو گفت:دهنتو ببند
-نمي بندم...فکر کردي نفهميدم منو ميخواستي که به کثيف کاريات ادامه بدي؟از همون شب اول پيشم نخوابيدي گفتي :ميخوام راحت باشي ...فکر کردي خر بودم نفهميدم به خاطر نسيم باهام ازدواج کردي؟
وحيد-إإإ؟پس دردت اينه؟از اين مي سوزي که بهت دست نزدم ؟آره عزيزم...من اون شب تماما به عشق نسيم خوابيدم...چون توي عوضي و اون فريد عوضي لاشخورت نسيممو ازم گرفتين
-نسيم اصلا از اولم مال تو نبود تَوَهُم...من دوست صميميش بودم ...ميدوني چي صدات ميکرد؟عابر بانک...واسه خاطر پولت نبود ذره اي به سمتت نمي اومد
چنان زد تو شکمم که لال شدم
وحيد-خفه شو خفه شو...داري مي سوزي...آتيش ميگيري که منونسيم عاشق هميم...رفتي نقشه کشيدي اون فريد هيچي نداربياد سمتش...ولي من نمي ذارم...نسيم طلاق ميگيره زن من ميشه
با بي جوني گفتم :ميدوني چيه؟تو نميتوني... باور کني نسيم مثل يه آشغال ازت گذشته...نقشه نکشيدم...نسيمو فريد هموديدن و يه دل نه صد دل عاشق هم شدن...که اگه نقشه هم نبود به قول تو مي کشيدم...حيف نسيم بود زن توي حيوون صفت شه
موهامو بادست گرفت کشيد...بي اختيار جيغ زدم...سرمو کشيد عقب...قيافه اش چنان عصبي بود که خداميدونه
از لاي دندوناش غريد-حالا حاليت ميکنم حيوون کيه
از موهام همونجور رو زمين کشيدتم به سمت اتاق.نفس نداشتم حتي جيق بزنم
واقعا ديوونه شده بود
طوري پرتم کرد رو تخت که از درد به خودم فقط ميپيچيدم
وحيد-چيزي نيست عزيزم...فقط ميخوام حيوون بودنو بهت ثابت کنم، نترس
با ترس گفتم:چيکار ميکني لعنتي
کتشو پرت کرد کناري و دکمه هاي لباسشو با ژست آرومي دونه دونه باز کرد
romangram.com | @romangram_com