#انتخاب_دوم_پارت_20

نسيم-وحيد ميري کنار يا نه؟کي ميخواي تمومش کني؟
وصداي بم وحيدکه مثل آوار روسرم خراب شد
وحيد-هيچوقت...توچيزي که حق من بودو گرفتي نسيم
نسيم باصداي کلافه گفت:چرا نمي فهمي؟3سال گذشته!من الان بچه دارم حاليت ميشه؟
وحيد-نه...برام مهم نيس...طلاقتو بگيرازش...
نسيم-زن بيچاره ات چي؟اونم ميدونه اينقدر بهش وفاداري؟
وحيد-گورباباي يلدا...تو بيا...طلاقش ميدم،قسم ميخورم
نسيم-گمشو وحيد فقط گمشو...من شوهرمو دوست دارم...زندگيمو دوست دارم؟چرانمي فهمي ديگه به تو علاقه اي ندارم؟منو تو، تو زمان دانشجويي با هم بوديم...تموم شد رفت...3ساله گذشته
صداي وحيدو نمي شنيدم.تنم مي لرزيد.
صداي آروم فريد از کنار گوشم بلند شد
فريد-ميدوني چي ناراحتم ميکنه؟
اينقدر خجالتزده بودم که دلم ميخواست زمين دهن باز ميکرد منو مي بلعيد...
چونم داشت ميلرزيد
فريد-دردمن حرفاي وحيد نيست يلدا...من حتي نمي خوام الان برم تو آشپزخونه بگم حرفاتونو شنيدم وحيد گمشو بيرون...درد من اين نيس يلدا...درد من تويي
اشکام مثل آبشار ريخت پايين.اينجا به سالن ديد نداشت.فريد گوشه ي لباسمو گرفت و کشيد سمت اتاق خواب.
وقتي وارد اتاق شديم ميشه گفت رو زمين پخش شدم از بي جوني
دستمال از جا دستمالي کندو درو بست ، روبه روم نشست
دست خودم نبود...به حال بدبختي ام هرچي گريه کنم کم بود

romangram.com | @romangram_com