#انتخاب_دوم_پارت_130
نسيم-فردامنم باهاتون ميام
فريد-تو کجا؟
نسيم-نگرانم خب
فريد-لازم نيس پيش فرشاد باش.
نسيم-ميريم ميذاريمش پيش مامان...من نميتونم توخونه بمونم
فريد-خيله خب نسيم
نسيم-فريد؟
فريد-جانم
با احتياط گفت:ميخواي من با وحيد حرف بزنم؟
فريد-براي چي؟
نسيم-وحيد وقتي عصباني ميشه نميفهمه چيکارميکنه...ميترسم يه وقت فردا يلدارو ببينه بلايي سرخودش و بچه اش بياره
فريد-نگران نباش...ايني که من ديدم بيشتر نگران بود تا عصباني
نسيم-يعني ميگي...
فريد-نميدونم نسيم...اما اينو ميدونم به وحيد نميخواد بلايي سر بچه اشو زنش بياره...هرچقدرم که بد باشه نميتونه...
نسيم-مگه يادت نيست چه به روز يلدا آوورد؟
فريد-ميدونم...اما شک نکن يلدام مقصر بوده..
ديگه ساکت شدن.بي اختيار دستي روي شکمم گذاشتم...يعني اين تو بچه بود؟من داشتم مادر ميشدم؟
يادمامان افتادمو باز گريه ام گرفت
romangram.com | @romangram_com