رمان انتخاب دوم

#انتخاب_دوم_پارت_123

هرسه سوار ماشين شديم و رفتيم به سمت پزشک قانوني که دورم نبود از دادگاه.خداخيرش بده گفت با ماشين بريم من داشتم پس ميوفتادم
زنه که سرنگوگرفت رفت يکي ديگه که اونجا بودسانديس هلويي گرفت سمتمو گفت:صورتت مثل گچ شده...بخور اينو
ازش گرفتمو کمي خوردم
-کي جوابش آماده ميشه؟
زن-معمولا يه روز طول ميکشه اما يکي از اون همراهاتون کارو جلو انداخت
منظورش اين بود پول داده زودتر آماده شه.خودشم ريز خنديد
-کدوم؟
زن-همون کچله
زرينوميگفت.لبخندکمرنگي زدم که آروم گفت:از دادگاه مياين؟
-اوهوم
زن-اون شوهرته ديگه؟حيف نيس؟مشکلتون چيه؟
تودلم اهي کشيدمو گفتم:تفاهم نداريم
زن-خيلي به هم مياين...حيف شد
سري تکون دادمو بلند شدم
هردوشون روصندلي جلوي پذيرش بودن.وحيد نگاهي به سانديس تو دستم کردوسرشو گردوند اون ور...
زرين خيلي محترمانه گفت:حالتون خوبه خانوم ملکي؟
-خوبم
سري تکون دادو با موبايلش ور رفت

romangram.com | @romangram_com