#انتخاب_دوم_پارت_122

زرينم آروم گفت:بهت که گفته بودم
قاضي-جوون اينقدر عجول نباش...شما يه ماه ديگه تشريف بياريد من
-آقاي قاضي وقتي هر دومون راضي به طلاقيم چرا بايدبهمون فرصت بديد؟اين آقا نميتونه با من زندگي کنه...منم همينطور...لطفازودترتمومش کنيد
مردم تا اين حرفارو زدم.
قاضيم لا اله الي الله اي گفت و به کاغذا نگاه کرد.عينکشو پايين کشيدو از بالاي عينک نگاهي به من کردوگفت:پس شما يه برگه آزمايش عدم بارداري براي من بياريد...3روز ديگه تشريف بياريد براي صدور حکم طلاق
-آزمايش عدم بارداري؟

قاضي عينکشو بالا دادو گفت:بله دخترم
وحيد-زن من باردار نيست آقاي قاضي
قاضي خونسرد به من اشاره کردوگفت:حالشون که چندان تعريفي نداره...برگه رواز پزشک قانوني بياريد منم حکم صادر ميکنم
وحيد-ولي...
قاضي-وقت منو نگير پسرجان...بفرماييد...(به منم اشاره کردوگفت)بفرماييد دخترم
به زور بلند شدم.رفتار وحيد اينقدر بد بود که حالم داشت از خودم بهم ميخورد
همينکه اومديم بيرون پريد به زرين و گفت:حالا بايد چيکار کنيم
زرين نگاهي به من کردو گفت:بهتره حکم رو ببريم پزشک قانوني و آزمايشو بديد...روال کاريه ديگه آقاي نيازي...عصبانيت نداره
بعدم رو به من گفت:آزمايش بارداري نياز به ناشتايي نداره...ميتونيد بريد الان بدين؟
-بله
زرين-پس از اين طرف

romangram.com | @romangram_com