#اغوا_شده_پارت_31


ناصر:مادرت مریضه اینارو بده بخور جون بگیره

سپهر: چشم ممنون

با بسته شدن در یگانه نفس راحتی کشید ،به سمت کاموس برگشت که متوجه نگاه کاموس شد

یگانه:هان چته!

کاموس :بی پروایی

یگانه :اگر تعریف شمرده میشه ،ممنون

کاموس: بجای اینکه این میوه ها رو بریزی دور یه کاری باهاشون بکن

یگانه :امر امر شماست فرمانده، با کلتتون دستور بفرمایید

کاموس: مزه نپرون .میتونی با این همه هم مربا بپزی هم پای درست کنی

یگانه :نمردم و از نزدیک یه مرد آشپز دیدم

کاموس :از تو بخاری گرم نمیشه......سپهر بیا بریم دوتایی مربا بپزیم ،بهتم یاد بدم

سپهر: چقدر جالبه که اصلا شبیه بابام نیستید

کاموس :مگه همه آدما یه جورن

سپهر: خب.....نه

کاموس: حالا میخوایید با این میوه هایی که در شرف خراب شدنن چیکار کنید؟

romangram.com | @romangram_com