#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_80
سرمو رو بالش تخت گذاشتمو بالش خودمو تو بغلم گرفتمو خوابیدم!
با احساس یه چی باریکو گوشتالوی کوچولو جلوی لبام که اصرار داشت بین لبای بستمو باز کنه بیدار شدم
بی توجه بهش، دسمو به سمت لبم بردمو اون مانع رو کنار زدم
سرمو بیشتر تو بالش فرو بردمو خواستم باز بخوابم که باز اون کار تکرار شد
بی حوصله چشمامو باز کردم ببینم چیه که ...
با دیدن انگشتای کوچولوی عسل، لبخند رو لبم نشست
دهنمو باز کردمو انگشتشو بین لبام گرفتمو بعد بلند با فوتی که صدای پوو داشت انگشتشو به بیرون فرستادم
با تعجب بهم نگاه کردو بعد لبخندی رو لبش نشستو تبدیل به قهقه شد
ای جان!
از این قهقه خوشمزه ها که بچه ها میزنن!
چقدر شیرین میخنده!
با ذوق اومدم از جام بلند بشم که بالشمو بین دستام دیدم
به بالشی که زیر سرم بود نگاه کردمو فهمیدم که رو بالش علی خوابیدم
( یعنی این بوی خوش از بالش علی بود؟!
چه خوب!
حالم از مردایی که بوی عرق میدنو نمیشه حتی بهشون نزدیک شد، چه برسه که بخوای رو بالششون بخوابی، بهم میخوره! )
خوبه که حداقل تمیزه!
بی خیال فکرو خیال!
نشستم سر جامو عسلو تو بغلم گرفتمو سفت به خودم فشردمش!
- سلام مامانی!
خوبی عشقکم؟
خوبی گلم؟
صبحت به خیر!
چه خوبه که فرشته ای مثل شما بیدارم کرده!
حالم خوب شد!
قربون انرژی مثبتت بشم من!
جان؟
- با ... با!
- بابا؟
بابا رفته د!
ظهر میاد، باشه؟
- به ... به!
- ای جونم، به میخوای؟
چکار به بابا داری دیگه!
خودم بهت به میدم!
قربونت برم من!
بغلش کردمو از روی تخت بلند شدم
شب موقع خواب گذاشته بودم بازو بدون پوشک بخوابه!
بچم چه با ادبم هست
هنوز بی تربیتی نکرده
بردمش دستشویی، بعدم صورتشو شستمو با حوله ی نرمو کوچولوش خشکش کردم
بعدم گذاشتمش روی فرش
دورشم چندتا از عروسکایی که نرم بودنو مشکلی نداشت اگه به دهنش بگیرتشون جلوش گذاشتم
با ذوق یکی رو به دست گرفت و همون طور که حدس میزدم برد نزدیک دهنش
ولی در کمال تعجبم جلوی دهنش متوقفش کردو به من نگاه کرد
انگار میدونست کار بدیه!
میخواست اجازه بگیره!
منم دستمو جلو بردمو گفتم:
- دهنت نکنش!
اونم یکم نگاه کردو با سرتقیه تمام
با لبخندی بر لب
طی یک عملیات از پیش تعیین شده
عروسک کرد تو دهنش!
واه!
این چه کاریه؟!
منو بگو فکر کردم آدمه و میفهمه!
معلومه که آدمه!
وروجکو ببین چه به ریش نداشته ی من میخنده!
فکر کنم قبلا علی دعواش کرده!
چه با هیجانم نگام میکنه!
سرمو تکون دادمو رفتم دستو صورتمو شستم
چایی دم کردمو برای عسل هم فرنی درست کردم
بعد از حاضر شدن فرنی، زیر گازو خاموش کردمو تو یه پیاله ی کوچیک ریختمو با قاشق زیرو رش کردم تا سرد بشه!
وقتی مطمئن شدم که سرد شده و دیگه بخاری هم ازش بیرون نمیومد، یه کم خوردمو مزه اش کردم
romangram.com | @romangraam