#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_49


چه ساده ای که فکر کردی از محیط زندان خسته شدم

چه بچه ای که فکر کردی منتظرت شدن برام سخته!

اگه دست من بود، تا آخر دنیا هم شده منتظرت میموندم!

انقدر به پات میشستم تا موی سفیدی رو سرم نمونده باشه!

اما با این شرایط چکار کنم؟!

معتمد خیلی شاکیه!

حرفش یکیه!

عوض هم نمیشه!

کاش یه معجزه ای میشد!

کاش بی دردسر رضایت میداد!

ای کاش، ای کاش! ای کاش!

سرمو روی فرمون ماشین میذارمو هق هقمو تو ماشین رها میکنم

یه ساعت بعد تو خونه امون، موضوع طلاقو به مامانم میگم!

- هیچ میفهمی چی میگی؟

فکر آبرومونو نکردی؟

جواب مردمو چی بدیم؟

- به مردم چه ربطی داره؟

- ربط نداره؟

همون مادرشوهرت اینا، نمیگن تا خوش بودن با هم بودن، تا پسرمون گیر افتاد، ولش کرد!

- منکه نمیتونم بشینم تا بیوه بشم!

- طلاق گرفتن بیوه شدن نیست؟

- نمیخوام بعد ها تو زندگیم کسی بفهمه شوهرم کشته شده، یا حتی مرده، از دلسوزی متنفرم، فکر کنن طلاق گرفتم راحت ترم!

( چه حرف هایی، به سهیل هم همین حرفهارو زدم، همین هارو گفتم که ماتو مبهوت نگاهم کردو بعد هم با اون لبخندی که جونمو به آتیش کشید گفت " کار درستی میکنی، حق با توئه! " حالا نوبت مامانه، اونم باید قبول کنه، باید راضی بشه تا سهیلمو زنده نگه دارم! )

- مامان، خواهش میکنم، من از همه ی شما بیشتر سهیلو دوست دارمو نگرانشم، ولی نمیتونم منتظر مرگش بشینم، نمیتونم هر لحظه با شنیدن صدای زنگ تلفن قلبم بیاد تو دهنم!

- جدا بشی که بد تره، تازه باید منتظر گلایه کردن خانواده اش هم بشی!

- من با همه چی میتونم روبرو بشم، الا مرگ سهیل!

انقدر جمله امو بلند و با خشم گفتم که مامان مات شد

چند لحظه نگاهم کردو بعد دستهایش را برای بغل کردنم باز کرد

تو آغوش امن مادرم میرم!

آغوشی که از هر داروی آرام بخشی بهتر است!

- الهی مادرت بمیره برات، میدونم، میدونم برات سخته، میدونم از اعصاب خرابته که این فکر ها زده به سرت، میدونم گلم، ولی به اون زبون بسته هم فکر کن، تو زندان، بدون امیدی، منتظر روز مرگشه، اگه بفهمه میخوای جدابشی که بدتر میشه!

- میدونه مامان، اول با سهیل حرف زدم

romangram.com | @romangraam