#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_22


مگه میشه کوتاه بیاد؟

با اون علاقه ای که اون داد میزد " مریم " لابد خیلی عاشقشه!

خدایا خودت به خیر کن!

سهیل، تو با زندگی منو خودت چکار کردی؟

چقدر گفتم آروم تر برو، چقدر گفتم ملاحظه کن!

ولی کو گوش شنوا!

بعد از دو ساعت بابا اومد!

ولی چه اومدنی!

قیافه اش مثل اونایی بود که عزیز از دست دادن!

نکنه بابا هم عزیزشو از دست داده؟!

نکنه سهیل ... !

با استرس به بابا نگاه کردم و منتظر موندم تا حرف بزنه!

ولی انگار قصد حرف زدن نداشت، ماشینو روشن کردو حرکت کرد

روزها تند تند سپری میشدن وما هنوز نتونسته بودیم کاری برای سهیل انجام بدیم

قرار بود دادگاه تشکیل بشه و ما منتظر حکم قاضی بودیم

وقتی که حکم خونده شد دیگه نمیتونستم روی پاهام بند بشم

به علت مصرف الکل، حکم قتل عمد دادن و سهیل محکوم به اعدام شد!

نمیتونستم باور کنم!

به مرد سیاه پوشی که بعد از این همه مدت یه لبخند روی لبش نشسته بود نگاه کردم

لبخندی که به خاطر کشتن یه آدم بود

یه آدمی که فقط جوونی کرده بودو اشتباه!

اشتباهی که جبران ناپذیر بود!

به سهیل نگاه کردم که اشک تو چشمش حلقه زده بود

به طرفش رفتمو دستشو گرفت

- سهیلم، من نمیذارم، هرکاری که از دستم بر بیاد انجام میدم تا آزاد بشی!

- فایده نداره بهار، میبینی که، حکمو دادن!

اونقدر نا امید بود که نمیشد حرفی بهش زد

به قاضی نگاه کردم که داشت از در خارج میشد

به طرفش رفتمو صداش زدم

- بله؟

- هیچ راهی وجود نداره که بخشیده بشه؟ مگه نباید دیه داد؟

- دیه برای وقتی که خانواده ی طرف مقابلتون یعنی ولی دم، قبول کنن، ولی اونها راضی نشدنو خواستار قصاص بودن!

romangram.com | @romangraam