#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_158


- حرفشو نزن که خيلى بدم مياد

چيه آدم شکل لپ لپ ميشه!

- واه، چادر به اون قشنگى

منکه خوشم مياد

خيلى هم به دخترا مياد

- مى خواى کش بدوز به اين چادرت

- کش؟!

عمرا "، کش مال چادر ساده ست، نه مثل اينکه گل داره

- به هر حال راه حلى بود که به ذهنم رسيد

- انقدر بدم مياد که زور گويى

اصلا ميدونى چيه؟

سوالى نگاهم کرد

صدامو کمى بالاتر بردمو گفتم:

- يا چادر عربى ميخرى برام، يا من ديگه چادر نميپوشم

با اخم به چشماش نگاه کردمو چند لحظه بعد به اتق عسل رفتم

لباسامو عوض کردمو خواستم بخوابم که صداى در اتاق اومد

با حرص گفتم:

- بيا تو

در باز شدو على سرشو تو اتاق کردو گفت:

- خوابيدى؟

- اگه بذاريد!

- ميشه لباساى عسلو بدى تا عوض کنم براش

آخه با اون لباسا سخته براش بخوابه

آخى!

چه مظلوم

مثل پسر بچه هاى تقصيرکار که ميترسن شده

عسلو بگو

چطور يادم رفت لباسشو عوض کنم

راسته که هيچکى مادر نميشه

حتى اگه بخوام بهترين زن باباى دنيا هم بشم باز جاى مادرشو نميگيرم

از جام بلند شدمو لباس تو خونه اى عسلو برداشتمو به سمت در اتاق رفتم

همين طور که نصف بدنش بيرون اتاقو نصفش داخل بود دستشو دراز کرد تا لباسارو بگيره که دستمو عقب کشيدمو گفتم:

romangram.com | @romangraam