#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_156


پس چه دليلى داره اونو با کس ديگه اى مقايسه کنم

مگه نميگن عاشق کوره و عيب معشوقشو نميبينه!

من قبل از ازدواج هيچ کدوم از رفتاراى سهيلو نميديدم و همه ى کاراشو توجيه ميکردم

ولى بعد از ازدواج حساسيتم بيشتر شد

باز دارم ايراد ميگيرم

منکه عاشقم پس اين افکار چيه!

اصلا هر جور که باشه الان که ديگه دستت هم بهش نميرسه!

حيف!

هنوزم صداى دوستت دارم گفتناش تو گوشمه

- بهار!

تکون نسبتا " شديدى خوردمو به کسى که صدام زد نگاه کردم

به چشماى سياهى که اين رو,ا به جاى ترس بهم آرامش ميده

سوالى نگاهش کردم

با لبخند گفت:

- بيا بريم شام بخوريم

- شام؟

- آره سفره رو انداختن

پاشو بريم

- واى، يعنى اين همه تو فکر بودم!

چرا کسى صدام نزد

- هرچى باشه تازه عروسى، درست نيست کار کنى

- چه حرفا!

لبخندى زدمو به سمت سفره رفتم

مينا با لبخند نگاهم کردو مادرو زن عموى على با اخم!

با اين که هميشه آروم غذا ميخوردم سعى کردم کمى تند بخورم که براى جمع کردن سفره و شستن ظرفا کمک کنم

نميخوام تو زندگيم به دشمنام اضافه کنم

مگه دنيا تا کجا ادامه داره براى خودمون دشمنى ارمغان بياريم؟

بايد تا ميتونم دل به دست بيارم

نه براى خود شيرينى، بلکه براى اينکه با اين کار خدا ازم راضى باشه و راهى در برابرم قرار بده

تند تند شروع به شستن ظرفا کردم

به کسى هم اجازه ندادم کمکم کنه

بعد از زمان زيادى که گذشت، دستامو با دستمال خشک کردمو از آشپزخونه بيرون رفتم

romangram.com | @romangraam