#اعدام_یا_انتقام
#اعدام_یا_انتقام_پارت_122
نفرت
بهتره بخوابم تا بعد بتونم حساب شده کار کنم
بايد فکرمو خالى از هر چيزى کنم
حيف که دلم نميخواد بجز سهيل ...
وگرنه کارى ميکردم که التماشم کنه و به دستو پام بيوفته
خوردش ميکرد
ولى نميخوام
زيبايى هاى من فقط مال سهيله
بايد يه فکر ديگه کنم
يه فکر اساسى
يه هفته اى ميگذره و من با على قهرم
فقط اگه مجبور بشم باهاش حرف ميزنم
غذا هم فقط براى خودمو عسل درست ميکنم
اونم يا از بيرون ميخره يا خودش درست ميکنه يا اگه غذا زياد اومده باشه برميداره ميخوره
قشنگ معلومه از اين وضع راضى نيست
ولى حقشه
شدم نوکر بى جيره مواجب آقا، پررو گرى هم ميکنه
امروز عصر حاضر شدو شيکو آراسته از خونه بيرون رفت
نگفت کجا ميره منم نپرسيدم
بهتر که رفت، حالا يه نفس راحت ميکشم
رفتمو مثل قديما که وقتى حوصله ام سر ميرفتو کارى نبود که انجام بدم، خودمو درست ميکردمو
کمى حالم جا ميومد
مشغول حاضر شدن شدم
يه تاپ پشت گردنيه قرمز با يه دامن کوتاه مشکى پوشيدمو موهامو باز دورم ريختم
يه عالمه ريمل زدم که چشماى سياهم خوشگلترو وحشى شد
يه کم رژگونه زدمو يه رژلب سرخ آتيشى
به خودم نگاه کردم
عالى شد
رفتم تو پذيرايى ومشغول بازى با عسل شدم
اونم انگار از قيافه ام خوشش اومده بود، چون هى ميرفتو ميومدو ميگفت:
- بوس؟
و با جواب مثبت من لوپمو بوس ميکرد
خودمم خوشم ميومد
کيه که از زيبايى خوشش نياد!
يه ساعتى گذشته بود که صداى زنگ واحدمون اومد
حتما عليه
لابد ماشينو گذاشته تو پارکينگو حوصله اش نيومده درو با کليد باز کنه
با اين فکر بلند شدم که در واحدو باز کنم
يه نگاه به خودم کردم
با خودم فکر کردم
برم لباسمو عوض کنم؟
و جواب دادم
نه بابا حوصله دارى
اونکه کارى بهت نداره
تازه به قول خودش فقط مريم به چشمش مياد
من که هميشه تو مهمونى ها با آرايشو بى حجاب بودم
حالا لباسم به اين بازى نبوده ولى خب ...
بى خيال اونکه محرمه!
با اين خيال خام درو باز کردم
ولى با ديدن کسى که پشت در بود، مو به تنم سيخ شد
اين اينجا چکار ميکنه؟
چه لبخند ژکوندى هم ميزنه!
بهار خاک به سرت
خاک!
با اين وضع!
حالا چکارکنم؟
درو ببندم؟
زشته که!
پس چکار کنم؟
اگه على بيادو مارو تو اين وضع ببينه. ...
قيامت بپا ميکنه!
ماتو مبهوت داشتم نگاهش ميکردم که لبخن, دندون نمايى زدو گفت:
- تعارفم نميکنى بيام تو؟
چه خودمونى شده!
romangram.com | @romangraam