#دزد_قلبم_پارت_80

متعجب نگاش کردم و گفتم:تو اتاقش

آهانی گفت و خواست بره که صداش کردم

-آقای راد

با تعجب به دور و برش نگاه کرد و گفت:با منی؟

سری تکون دادم که اخم کرد:بهم بگو هومن خوشم نمیاد از آقای راد احساس پیری میکنم

خنده ای کردم و گفتم:باشه

-خوب حالا چیکار داشتی؟

-بنفشه اومده اینجا

هومن متعجب گفت:واقعا؟ اومده اینجا؟

-اوهوم

سری تکون داد:باشه مرسی

و به اتاقش رفت

romangram.com | @romangram_com