#دزد_قلبم_پارت_81


پوووف خسته شدم الان نزدیک دو هفتس بیرون نرفتم

همش تو خونه ام

گوشیمو برداشتم و مشغول بازی شدم

نزدیک یک ساعتی بازی میکردم که با دیدن ساعت ده سرم سوت کشید

یا خدا شام درست نکردم

شکوفه هم که همش خوابه

بلند شدم و به سمت آشپزخونه رفتم و همزمان تو دلم کلی غر سر شکوفه میزدم که با ورودم

به آشپزخونه چشمام از تعجب گشاد شد

شکوفه در حالیکه میزو میچید نگاهی بهم انداخت و گفت:به به اری جون

و بعد چشمکی زد

با تعجب پرسیدم:تو کی اومدی؟


romangram.com | @romangram_com