#دزد_قلبم_پارت_79
هومن اومد جلو و نگاهی بهمون انداخت:چیزی شده پرهام؟
پرهام درحالیکه به من خیره شده بود گفت:یکی به ادب احتیاج داره فک کنم
هومن به طرف من برگشت که سرمو انداختم پایین و چیزی نگفتم که پرهام بازوهامو ول کرد و به طرف اتاقش رفت
-انقدر حرصش نده
جااان؟؟؟؟
برگشتم سمت هومن و گفتم:چی؟
لبخند کمرنگی زد و گفت:میگم انقدر داداشمو حرص نده
-والا داداش شما بنده رو حرص میده
باهمون لبخندش گفت:پرهام تا سربه سرش نذاری کاری به کسی نداره
نگاش کردم که ادامه داد:کلا از بچگیش آروم بوده و زیاد کاری به کسی نداره
به اطراف نگاه کرد و پرسید:راستی شکوفه کجاس؟
romangram.com | @romangram_com