#دزد_قلبم_پارت_35

-کجا میری؟

-یه جا که گرم بشم

-بیا بشین اینجا حداقل خیس نمیشیم

-نچ پاشو تو هم بیا بدو

سری تکون دادم و دنبالش راه افتادم


ارغوان:

آروم آروم از کنار خیابون راه میرفتیم که یهو یه ماشین مدل بالا جلو پامون ترمز کرد سرمو آوردم بالا و دیدم سه تا پسر توش نشستن یکیشون شیشه رو داد پایین و گفت:چند؟؟؟

من و شکوفه با تعجب به هم نگاه کردیم و شکوفه گفت: یعنی چی؟ چی چند؟

دو تا پسر دیگه خندیدن و یکیشون گفت:افشین معلومه فابریکه ها

پسره که اسمش افشین بود گفت:فیلمشه بابا

بعد رو کرد به ما و گفت:صد وپنجاه میدم معلومه بچه گدایید همینم از سرتون زیاده برید خداروشکر کنید بخاطر هیکل و قیافتون


romangram.com | @romangram_com