#دزد_قلبم_پارت_34


خندیدم و سری تکون دادم بعد از چند دقیقه ارغوان گفت:شکو هوا دیگه خیلی سرد شده یخ کردم تو چی؟

منم دقیقا وضعیت مشابهی داشتم سر تکون دادم و گفتم:چاره چیه باید تحمل کنیم

-به نظرت دنبالمون میگردن؟

-کیا؟

-اون دوتا نره خر

-متین و مبین؟

-اوهوم

-نمیدونم شاید سعیدی فرستاده دنبالمون بگردن

-اه دیگه نمیخوام برگردم اونجا

-منم همینطور

ارغوان از جاش بلند شد و شروع کرد به رفتن


romangram.com | @romangram_com