#دزد_قلبم_پارت_26
-شکوفه
همونطور که نوازشم میکرد:جانم؟ آخه چی شدی تو یهو عزیزم؟
-گردنبندم، اون پسره ی عوضی اون آشغال به من گفت حروم خور من من چیکار کنم؟ وقتی از بچگی تو این خرابه بودم چیکار کنم خوب؟ مگه دست منه؟
آروم گفت:ارغوان مگه دروغ گفته؟
با حیرت از بغلش اومدم بیرون و گفتم:یعنی چی؟
نگام کرد و پرسید:ما از چه راهی پول در میاریم؟
نگاش کردم که ادامه داد:دزدی مال مردم خوری، چه فقیرباشن چه ثروتمند، مال مردم خوردن یعنی چی؟ یعنی حروم خوری پس اونقدرم بیراه نگفته
سرمو انداختم پایین چی میگفتم بهش؟حرفاش همش بوی حقیقت میدادن ذهنم پر کشید به یه ماه پیش اون شبی که رفتیم سراغ گردنبند و اون پسره بهم گفت حروم خور خیلی بهم بر خورد خیلی تا یه هفته عصبی بودم و پاچه ی همه رو میگرفتم اما الان شکوفه واقعا راست میگفت اشکامو پاک کردم و به شکوفه نگاه کردم و گفتم:هدفت از این حرفا چیه؟
کمی من و من کرد وبالاخره گفت:فرار
با تعجب نگاش کردم و گفتم:حالت خوبه؟ یعنی چی؟
-یعنی فرار کنیم بریم هرجا غیر از اینجا
پوزخندی زدم و گفتم:هر کسی از دست سعیدی در رفته مرده
romangram.com | @romangram_com