#دزد_قلبم_پارت_24
-یعنی چی؟
-یعنی نه
-جالبه میخوای رو حرف پدر حرف بزنی؟
-نه ولی امروز اصلا حال خوبی ندارم باشه یه روز دیگه متین
متین خندید و گفت:نه بابا اونوقت سرکار الیه کی حالشون خوب میشه؟
چشم غره رفتم که گفت:این چرت و پرتا رو نگو
باید بری حالم خوب نیست و این حرفا هم نداریم -ولی
-خفه همین که گفتم
اخم کردم و از شدت عصبانیت شروع کردم لبمو جویدن متین پوزخندی بهم زد و ازم دور شد با همون اعصاب داغون رفتم سمت اتاق و وقتی وارد شدم در رو محکم کوبیدم با این حرکت شکوفه که رو صندلی نشسته بود از جاش پرید و متعجب بهم نگاه کرد
-خوبی؟
نگاهی بهش کردم و گفتم: به نظرت خوبم؟
-متین چی میگفت؟
romangram.com | @romangram_com