#دزد_قلبم_پارت_23
دختره هم مدام داشت سرفه میکرد و اون چشم سبزه داشت پشتشو ماساژ میداد
-اینجا چی میخواین؟
-فقط اومدیم دنبال گردنبند دوستم
پرهام پوزخندی زد و گفت:مطمئنی مال دوستته؟
دختره اخمی کرد وگفت:بله تنها یادگار مادرشه
پرهام دوباره پوزخند زد وگفت:به حروم خورایی مثله شما نمیاد مادر پدر بشناسید
دختره خشک شد اما اونی که افتاده بود رو زمین بلند شد و نگاه پردردی حواله ی پرهام کرد و گفت:شاید حروم خور باشیم ولی ضعیف کش نیستیم و تهمت به کسی نمیزنیم
و رفت سمت یه درخت و ازش بالا رفت و داد زد:شکوفه بیا بریم
اون دختره که اسمش شکوفه بود نگاهی به ما انداخت و سری از روی تاسف تکون داد و رفت
ارغوان:
-نه
romangram.com | @romangram_com