#دوست_دارم_ولی_با_ترس_و_پنهانی
#دوست_دارم_ولی_با_ترس_و_پنهانی_پارت_6
-تو دیگه کی هستی؟ پیج منو از کجا گیر آوردی؟
دخترک که لیلی نام اکانتش بود استیکر خنده ای برایش فرستاد.
-بلاخره آنلاین شدی شازده؟! به قرارت رسیدی؟
شماره ات رو سیو کردم، پیجت رو پیدا کردم... دوست دختر نداری نه؟ چیزی تو صفحه ات نبود!
محسن بالشت را زیر شکمش گذاشت و جوابش را داد.
-من از اوناش نیستم که دوست دخترمو تو پیج رونمایی کنم... جاش تو قلبمه به کسی هم نشونش نمیدم... گنجه گنج...
این ها را می نوشت و به گور دوست دختر نداشته اش میخندید.
-ایش... اینقدر بدم میاد از این پسرای غیرتی که زناشونو محدود میکنن... حتما چادر چاقتور هم کردیش و اجازه خروج از خونه رو بهش نمیدی؟!
-دقیقا... زدی به هدف... از بس خوشکله نمی خوام چشم احدی بهش بیفته...
لیلی استیکر حالت تهوع برایش فرستاد.
-حالا اون نامزد مومیایی شده ات رو بیخیال نظرت در مورد یه رابطه پاک و دوستی معمولی با من چیه؟
چشمانش را دوبار باز و بسته کرد تا ببیند درست میبیند یا نه!؟
-والا تا اونجا که من در جریانم دختر و پسر جماعت جنبه دوستی پاک و معمولی رو ندارن...
-تو به خودت شک داری، ولی من ندارم... هزارتا دوست دارم، تو هم برام یکی هستی مثل بقیه...
محسن گردنش را خاراند.
-من با کسایی که یه تشکر خشک و خالی هم بلد نیستن سلام و علیک هم نمیکم، چه برسه به دوستی! اونم دختر جماعت!
لیلی همانطور که روی تاب معلق و چرخانند اتاقش لم داده بود دوتا فحش در دلش بارش کرد و نوشت.
-تشکر بلدم، جبران هم بلدم، شماره حسابت رو بده تا نشونت بدم چجور رفیقی هستم.
محسن استیکر خنده ای برایش فرستاد.
-دلم میخواد ولی بد زمونه ای شده، هکر جماعت زیاد شده!
لیلی دلش میخواست جیغ بکشد.
-نه که خیلی هم تو حسابته! تیپ و قيافه ات و گوشی و ماشینت سر جمع قیمت یکی از لاستیک های ماشین ما نمیشه... اونم فقط یکی از ماشین ها!
- با آدمی که ثروتش رو به رخ رفیقش بکشه رفیق نمیشم...
romangram.com | @romangraam