رمان دوسه_تا

#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_60


بادهن پر همینجور که میخوردم گفتم مامان به به چه کردی همه رو دیوونه کردی وای دارم میترکم

بابا و مامان داشتن میخندیدن

خب گشنم بود به من چه

مامان دستت دردنکنه خیلی خوشمزه بود

مامان:نوش جونت دخترم سیرشدی

وای مامان دارم میترکم

بابا کی میریم من دیگه خسته شدم انقد اینجا موندم حوصلم سررفته

بابا:برو وسیله هاتو جمع کن دوساعت دیگه راه میافتیم

من که همچیم حاظرمیرم یکم جلودردورمیزنم میام

مامان:نمیخاد بری میری دوباره یه بلایی سرخودت میاری

نه مامانی حواسم هست فعلا بوس بوس

مامان:ازدست تو دختر اخه چرا حریف تو نمیشم من

رفتم اتاق یه لباس راحتی پوشیدم یه آرایش معمولی کردم

ازاتاق امدم بیرون نرده بهم چشمک میزد نشستم روش یوهوووو سرخوردم امدم پایین دیدم یکی داره نگام میکنه اوه اوه مامان بود

مامان:مگه بچه ای دختر همین الان گفتم بلا سرخودت نیارا نمیگی میافتی سرت ودست،پات میشکنه آخ دختر اخر دق میدی منو سکته میکنم ازدستت

خدانکنه مامان حواسم بود

مامان یه چشم غره رفت من رفتم از لپش یه ماچ کردم گفتم :عاشقتم مامانی

رفتم یه دمپایی پوشیدم راه افتادم وقتی نزدیک دریا شدم همون پسررو دیدم آخه بابا بهم گفته بوداین نجاتم داده

رفتم سمتش

سلام آقا ببخشیدمزاحم شدم

_سلام حالتون خوبه بهترشدین خواهش میکنم

ببخشید آقای

_من آرتا هستم

آقا آرتا خاستم ازتون تشکر کنم اگه شما نبودین من الان زنده نبودم خیلی ممنونم

_کاری نکردم وظیفم بود این حرفو نزنین

بازم ممنونم با اجازتون

داشتم میرفتم که صدام کرد خانومه

_خانومه

من تینا هستم بفرمایید

_ تینا خانوم شمابرای این محل هستین

ما تهران زندگی میکنیم اما اصلیت بله خونمون همین روبرویی هست

_خوشبختم ماهم همینطور اتفاقا چه جالب خونه ماهم بغلی شماست

_همچنین چه جالب.یه کارت جلوم گرفت وای خدا بهم شماره داد ( خخ)

این کارت منه هروقت کاری چیزی داشتین خوشحال میشم بهم بگین یه شماره پشتش هست برای پدرمنه ریئس دانشگاس اگه کاری چیزی داشتین درخدمتیم

_(چه فکری میکردم چیشد) دستتون دردنکنه باشه حتما خیلی ممنون با اجازتون خدحافظتون

romangram.com | @romangraam