رمان دوسه_تا

#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_48


نه خونه نمیشه بیا اینجا میبنمت بای

ده دقیقه گذشت دیدم ستاره امد

-سلام چرا اینجا قرارگذاشتی چیزی شده

ببین ستاره میخام یه چیزی بهت بگم درس فکر کن جوابتو بگو باشه

-باشه بگو دیگه سکتم دادی

چحور بگم ببین چندوقتی هست تیام دلش گیر کرده پیش یه دختر

دیدم ستاره قیافش چپ شد نکنه اونم بهش علاقه داره

داشتم میگفتم همش میاد میگه برو باهاش حرف بزن داداشم هوله خیلی دوسش داره انقد اصرار کرد تا راضی بشم که برم حرف بزنم اما ستاره نمیدونم چیکارکنم بنظرت

ستاره با یه ناراحتی خاصی گفت:برو باهاش حرف بزن نظرشو بپرس انشالله خوشبخت بشه

اخه ستاره من باهاش حرف زدم

-کی باهاش حرف زدی

امروز ولی جوابمو نداد

-آها میده نگران نباش

پس کی قراره منو خواهرشوهر کنه دلش طاقت میاره دیربشه زن داداشم

-چقد هولین بزارین فکر کنه

(دیگه فهمیده بودم که علاقه داره به تیام معلومه ناراحت شده فکر کرده برا کسی دیگه میگم)

ستاره جوابم چیشد

-جواب چی

جواب خواستگاری دیگه منتظرم خانوم عاشق

-چی میگی تینا

عزیزم کسی که تیام عاشقشه تویی امروز اومدم باتو حرف بزنم جواب بگیرم

-وای خدای من

عروسو ببین چه هوله خاک برسرت ستاره یه حیای چیزی

-اخه تینا من تیامو دوست دارم ازقبلم یادم امده همچیو من قبلا هم عاشقش بودم اما سعی کردم فراموشش کنم چون درمورد زینب بهم گفتی نمیخاستم زندگیشونو خراب کنم اما الان نمیدونم چی بگم.

واووو خانوم عاشق جواب و بگو که دارم میمیرم دلم عروسی میخاد

-بله

مبارکه زن داداش گلم انقدماچش کردم بدبخت له شد بریم خونه تو برو اتاق تا من جوابتو بگم بهش

-باشه مرسی که هستی

فدات اینجا غش میکنما خخ فقط منو زودعمه کنینا

-تینااااااااااااا بی ادب

سوارماشین شدیم

رسیدیم خونه ستاره رفت بالا من رفتم

اتاق تیام

تیام اتاق و داشت متر میکرد فکر کنم زمین سوراخ شد ازبس راه رفت

تا منو دید گفت:چیشدبگو دیگه سکته کردم

romangram.com | @romangraam