رمان دوسه_تا

#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_46


خونه اش انقدقشنگ بود من خیلی دوسش دارم

رسیدیم زنگ زدم اومد دروبازکرد

سارا:سلام بیاین تو

همه باهاش دست دادیم وروبوسی کردیم

برامون شربت اورد جیگرم حال امد ازبس هواگرم بود چسبید

رفتیم لباسامونو عوض کردیم راه افتادم به سمت استخر خوبیش این بود راحت گوشیمونو میبریم عکس میگیریم(خخ)

یه حالی میده

پریدیم یکی یکی توآب

من شنام خوب بود البته هممون بلدبودیم فقط مریم کمتر

خابیدم روآب براخودم سوت میزدم آوازمیخوندم

توآب داشتیم میرقصیدیم گوشی هم دستم داشتم فیلم میگرفتم اگه میافتاد بدبخت میشدم وای آخه بگو دختره خنگ واجبه. کیه که گوش کنه

ازآب امدم بیرون پایه گوشیمو گذاشتم روسکو گوشیمم گذاشتم روش امدم روفیلم دکمه روزدم اومدم توآب تا میتونستیم بازی کردیم رقصیدیم همو زدیم دراخر جلو دوربین زبونامونودراوردیم وبابای کردیم امدیم بیرون حسابی دیوونه بازیامون چسبیدا

خودمونو خشک کردیم لباسامونو پوشیدیم سارا گفت بریم بالا یه چایی بخوریم گرممون شه ازآب امدیم بیرون سرما نخوریم

یه چایی دبش زدیم بربدن

ستاره خیلی حال میکردا انقدمیخندید بهمون.

فکر کنم باخودش میگفت اینا دیوونه ان با چه کسایی دوستم

(خیلی دلشون بخاد همچین دختر گلی اصن پیدانمیشه تودنیا یکی هست اونم منم)

صدای درونم:چراتوخودشیفته ای چرا آدم نمیشی

لطفا توحرف نزن اولا حقیقته دوما هروقت توآدم شدی بیا حرف بزن بچه پرو ایشششش دیگه محلش ندادم

رفتیم سمت خونه ها.

بچه خوش گذشت

-همه باصدای بلند گفتن :بله

زنجیره منو بافتی

-بله

پشت کوه انداختی

-بله

باباامده

-چی چی اورده

نخودو کشمیش

-با صدای چی

بز

-بع بع بع

الحق بهتون میاد

-همه گفتن خیلی بیشعوری

بچه ها رورسوندم من و ستاره هم رفتیم بالا تواتاقامون.

romangram.com | @romangraam