#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_45
-تینا نمیخوای بیشتر فکر کنی
نه فکر کردم که اینجام بخدا سرمو نمیتونم بالانگه دارم با کارا و رفتارای تو همه شک کردن به من همه فک میکنن من وتو باهمیم دوستای من تا تومیای میگن عشقت امد کدوم عشق هیچ کس ازدلم خبرنداره تا این حرفارو میزنن فکرمیکنن من خوشحال میشم اما نمیدونن باعث ناراحتی منن تنها کسی که میدونه ستارس ازت خواهش میکنم برودنبال زندگیت ببخش ناراحتت کردم خوشبخت بشی بهترازمن هم هس نمیدونم ازچی من خوشت امده اخه( خخخ) حلال کن بای
-این حرفات بود من فکر میکردم جوابت عوض شده راست میگی کارام بدبود توام خوشبخت بشی عزیزم
رفتم بیرون سوارماشین شدم گازدادم تا خونه وای خدا یکم زیاده روی کردم انگار
اززبان امیر:
چی فکرمیکردم چیشد
گازدادم به سمت کوه میخاستم برم بالای کوه دادبزنم خداروصدا کنم بگم چرا.
رسیدم ماشینو گذاشتم پایین رفتم بالا دیدم خلوته دادزدم خداااا چرامن چی میشد دوستم داشت چرا همش من باید عذاب بکشمم. نشستم زمین اون ازقبلنا هزاردردداشتم اینم الان عشق هم بهمون نیومده بدبختم چقدخداااااااااا چرا دوستم نداری برا چی نگام نمیکنی .
اززبان تینا:
رسیدم خونه دروبازکردم رفتم تو سلام مامان
مامان:سلام دخترخوشگلم برو پیش ستاره امرور خیلی خسته شد همش کمک من بود یادبگیردختر بزرگ کردم مثلا
وا مامان همیشه بقیه رو بکوب توسرم خیلی هم دلتون بخدا دختربه این خوشگلی خانومی کاری والا تو هیج جا نیست تکم من
.مامان:خودتو چقد تحویل میگری مادر
ایششش، رفتم بالا دراتاق ستاره روباز کردم نشستم روتخت.
ستاره خاب بود:
سیتی پاشو
ستاره:سلام امدی
نه توراهم
-بامزه تعریف کن ببینم چیشد
همچیو به ستاره گفتم موبه مو
ستاره زیاده روی کردم نه
-نه بنظرم خوب کردی اون باید میفهمید نمیخای حالا هم نگران نباش برویکم استراحت کن
توتختم نشسته بودم یه فکری به ذهنم رسیده بود دلم هوای استخرو کرده بود اما استخر توخونه که ادم راحت باشه من یکی ازدوستای باشگام خونشون دارن بیشترمیرم اونجا بهتره زنگ بزنم اگه هست بابچه ها بریم اونجا
الوسلام ساراخوبی خونه ای
-سلام طوطی من اره خونه ام نکنه هوس استخر کردی باز
اولا طوطی عمته بز دوما آره هستی بیایم
-بیا عزیزم منتظرم کاری نداری
فعلا بای تق قطع کردم نمیدونم چرا اینجوربودم نمیزارم طرف حرف بزنه قطع میکنم(یه نوعه کرمه)
رفتم اتاق سیتی جون
تق تق
بدون این که بزارم جواب بده رفتم تو سیتی جون حاظرشو بریم استخر منم برم حاظرشم
نذاشتم بدبخت حرف بزنه(عادته دیگه به بزرگی خودتون ببخشین)
به مری و فاطی هم گفتم بیشعورا پایه ان بیکاران دیگه محتاجن به من یروز نباشم بی من میمیرن درجریانین که
حاظرشدم تیپ خوشگل زدم البته بگما خودم خوشگلم دیگه چشمم نزنین(مدیونین فکرکنین خودشیفته ام)
سوارماشین شدم ستاره جلونشست رفتم دنبال مرمر وفاطی اونام نشستن رفتم سمت نیاوران
romangram.com | @romangraam