#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_36
تیام:دیدی جوابی نداری بدی
تینا:ببخشیدداداش بعدم لپشو ماچ کردم.
به تیام یکی ازاتاقارو نشون دادم گفتم اون جا بخابه . منم رفتم پیش ستاره دراز کشیدم خابم برد ساعتمو گذاشته بودم زنگ پاشدم ازتخت ستاره رو بیدارکردم قرصاشو دادم
تینا:ستاره داداشم امده تیام یادته خونمون قبلا اومده بودی میگفتم خله میخندوندمون
ستاره:یادم نمیاد
تینا:هی باشه عزیزم پاشو حاظرشو بریم پایین صبحانه بخوریم تیام نشسته رومبل
ستاره :بریم
حاظرشدیم رفتیم پایین... سلام داداشی
تیام:سلام جیگرم
ستاره:سلام خوب هستین
تیام: تیام چشش افتاد به ستاره. سلام ممنون ببخشید مزاحم شدم
ستاره؛خواهش میکنم بفرمایید بشینین
ستاره نشست رومبل منم رفتم آشپزخونه صبحانه آماده کردم چیدم رومیز صداشون کردم .
ستاره ، تیام بیاین صبحانه حاظره
نشستیم صبحانه خوردیم باچیزی که تیام گفت حالم گرفته شد
تیام:کی میخای بابا ومامان ببینی خبر بدی بهشون حالشون اصن خوب نیس تینا
تینا:نمیدونم تیام باید چه کنم
تیام:بالاخره باید یکاری کنی دیگه بسه عزیزم.
تیام یه لحظه بیا توحیاط کارت دارم.
رفتیم نشستیم روتاپی که داخل حیاط بود.
ببین تیام یه مشکلی ستاره داره باید انجامش بدم بعد بیام خونه تا نشه نمیتونم
تیام:چه مشکلی داره.
تینا:ستاره چندوقته حافظشو ازدست داده فقط من میتونم کمکش کنم خاطراتشو همچیشو به یادش بیارم میفهمی
تیام:وای تصادف کرده
تینا:نه همه جریان وگفتم براش
تیام:باشه اما حداقل یه زنگی بزن بزار بدون هستی خوبی خیالشون راحت شه
تینا:اخه میترسم حالشون بدشه گفتم ببینمشون بهتره نمیدونم
تیام:باشه بریم زشته اینجا وایسادیم
رفتیم تو نشستیم
ستاره پاشو حاظرشو بریم ویلا ما بچه ها هم اونجان همون مریم و فاطمه دیشب بهت گفتم که تازه یه هوای هم میخوریم
ستاره:باشه الان آماده میشم
منم رفتم تواتاق حاظرشدم لباسای خوشگلمو پوشیدم وقتی اومدم بیرون تیام حاظرو آماده امد
به به چه داداش خوشتیپی چه تیپی زدی جیگر ندزدنت
تیام:توهم خوشگل شدی عزیزم
ستاره امد بیرون خیلی نازشده بود تیام داشت نگاش میکرد.
romangram.com | @romangraam