#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_29


تینا:ناهارخوردیم قلیون کشیدیم امدیم

سوارماشین شدیم سمت سوپر نگه

داشتم خوراکی بخرم. سرمو بالاگرفتم نه.

فاطمه و مریم داشتن میومدن . منم برای

اینکه نبینن منو سوارماشین شدم گازشو

گرفتم حرکت کردم سمت خونه پس بگو

چرا دلم شور میرد لعنتی

ستاره:چیشده تینا چرا اینقدتند میری یواش

تینا:فاطمه ومریم اونجا بودن خداکنه ندیده باشنم

ستاره:تاکی میخای پنهون باشی

نمیدونم نمیدونم

اززبان مریم:فاطی اون دختره چقد شبیه تیناس

فاطی:آره منم همین فکرو داشتم میکردم ازبس دوسش داریم همجا میبینیمیش.

مریم:اما فاطی خیلی شبیشه این امکان نداره نگاهش کن

فاطی :نگاش کرد آره اما تینا مرده خاکش کردیم پس اون یعنی چی من گیج شدم

مریم:سوارشو حالا.

سوارماشین شدن دنبال تینا رفتن داشتن تعقیبش میکردن.

همبنجور دنبالش رفتن تا رسیدن دم

درخونه ستاره یکم دورتر وایسادن تا تینا

نبینتشون مریم وفاطمه ازخدامیخاستن این تینا باشه .

میخاستن یه باردیگ ببینشش

خواهرشونو میخاستن. اما حیف که تینا

نمیدونست چه اشتباهی کرده بود این دختر.

اززبان تینا:

بدو ستاره

ستاره:بابا دخترتواین همه گازدادی محاله

اومده باشن دیگ اینجا روچرا میدویی

تینا:وای ستاره اگه دیده باشن چی

ستاره:ندیدن تازه با این قیافت منم اگ پیشم نبودی نمیشناختمت عزیزم نترس.

تینا:نمیدونم ستاره هنگم.

......................................................

مریم:به کسی هیچی نگو فقط منو توبدونیم فهمیدی فاطی.

فاطمه:باشه حواسم هست یعنی میشه تینا باشه وای خداچقددلم براش تنگ شده.

مریم:امکانش هست فاطمه دیدمش احساس کردم تیناس پیشمه قیافش خندش همچیش. اصن دیدی تا مارو دید داشت میدوید سمت ماشین چرا ترسید اگه تینا نیست. بخدا گیجم دلم میخاد تینا باسه ازاونور انقدبزنمش صدابز بده ازاینورم انقدبوسش کنم لهش کنم خدا

فاطمه:منم اینجورم لعنتی فقط ازخدا میخام تینا باشه.

romangram.com | @romangraam