#دوسه_تا
#دوسه_تا_پارت_10
بابا:یعنی من پروام
چی من کی اینو گفتم وای بابا تیام گفت بگم.
بابا:تیاممممم.
بابا من نبودم دستش بود تقصیر آستینش بود
بابا:برین بخابین تا کتک نخوردین رفتیم سمت پله ها من برگشتم یه ماچ گنده ازلپش کردم گفتم عاشقتم
بابا:زبون نریز دخترشبت بخیر
شب جفتتون بخیر.
رفتم سرم نرسید به بالش خابم برد.
صبح پاشدم آرایش کردم موهاموشونه کردم مانتوشلوارموپوشیدم رفتم سمت پارکینگ راستی تیام سرکار بود مامان و باباهم بیرون سوارماشین شدم رفتم سرکار.
رسیدم دیدم همه امدن نشستم پشت میز.
امیر:تینا یه چایی برام میریزی
آره
نقشه ها داشتم
با دخترا مشورت کردم سه تا چایی درس کردم تو یکیشون نمک یکی فلفل یکی هردوش.
اون هردوبراامیر بود . بفرماید.
امیر:ممنونم
مری وفاطی چایی محمد و حسین ببرین.
امیر تا چایشو خورد تف کرد بیرون این چیه.
گفتم چایی فلفل نمکی برای اعصاب وآرامش عالیه.
میکشمت تینا
من ترسیدم رفتم توآشپزخونه.
وایسا ببینم تینا میکشمت این چی بود دادیی دارم برات. محمد و حسینم عصبی بودن
امیر مشتری امدی.
رفتیم نشستیم اما امیر با عصبانیت نگام میکرد . چیه خو حوصلم سرفته بود .
امیر:حوصلت سررفته بود باید اینکارو میکردی ها.
امیر:دارم برات.
فردا امدم نشستم سرجام هوس کیک کردم گفتم مریم کیک درس کردی برامنم بیار امروز امیر خیلی مشکوک میزد.هنوزمشتری نیومد.
مریم کیکو اورد.
شروع کردم با چایی خوردن امیرهم خورد اما تا خوردم شروع کردم سرفه کردن قرمز شده بودم داشتم کبود میشدم دستمو بردم سمت گلوم هرکار میکردم نفسم درنمیومد. امیر:ترسیده بود :
مریم :یا ابلفضل
فاطمه یا خدا مریم آب بیار:
اب دادن خوردم یکم بهترشدم اما بازم خس خس میکردم مریم کمکم کرد صورتمو شستم.
فاطمه.تینا چیی خوردی
از این کیکه
فاطمه یکمش خورد. یهو جیغ کشید کی تواین بادوم ریخته
romangram.com | @romangraam