#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_92






با فکر اینکه همه اش باید زیر تخت باشم اعصابم ریخت بهم...زندگی مون همش شده بود قایم موشک..





یه یه ربعی منتظر بودم که در باز شد





قلبم هوری پایین ریخت

خودم بیشتر زیر تخت جمع کردم

که صدای نیلو رو شنیدم

- بیا نیلا

به سختی خودمو از زیر تخت بیرون کشیدم و نشستم

تو دستش یه پیرهن مردونه و یه شلوار جین بود





- اینا چیه؟

شونه بالا انداخت و لباسا رو سمتم پرت کرد:

- لباسای خواهرش خیلی بزرگ بود

فقط یه شلوارش اندازه ام شد





اینم پیرهن خودشه

مال پنج شیش سال پیشه

هدیه آبجیشه کوچیک بوده نگهش داشته





- خود آبجیش کجاس؟

نیلو- با مامانش اینا خارجن انگار

نفهمیدم چرا





- بیا زود بپوش لباسا رو

نیلو_من برم؟؟

سری تکون دادم_آره تو بهتر میتونی نقش بازی کنی من یهو سوتی میدم..





سریع مشغول پوشیدن لباسا شد و منم بلند شدم مانتومو در بیارم





جالباسی پشت در وصل شده بود

به سمتش رفتم تا لباسو آویزون کنم که در یهو باز شد





تنها شانسی که آوردم این بود که پشت در بودم

این در عجب چیز خوبی بود و نمی دونستم





نفسم رو حبس کردم و نیلو جیغ کشید:

- نمی دونی نباید سرتو بندازی پایین بیای تو اتاق یه خانوم؟





- بیا تمنا اومد

صدای مهبد بود





نیلو سر تکون داد و همراهش رفت و در رو بست





صدای چرخش کلید رو شنیدم و چند لحظه بعد کلیدو از زیر در فرستاد داخل





خداروشکر عقلش کشیده

وگرنه مثلا اگه دستشوییم میگرفت چی؟

یا یکی ازین پسرا باز مث گاو خودش مینداخت تو اتاق...





هووف خودم روی تخت پرت کردم ..حالا که در قفل بود راحت میتونستم یه چرت بزنم...





نیلو

****

با دیدن دختری با قیافه خیلی معمولی خشکم زد

انتظار داشتم تمنا خانوم مثل این رمانا خیلی جذاب باشه

با چشمای گیرا که همرو متحیر کنه ..





ولی این شخص با چهره معمولی توی قاب اون چادر

تمام معادلاتم بهم ریخت





باصدای مهبد تازه فهمیدم دو ساعت وسط سالن ایستاده بودم و زل زده بودم به چهره تمنا

مهبد_نمیای بشینی؟؟





لبخندی زدم روی مبل دونفره جای گرفتم





تمام مدت تمنا سرش پایین بود و هیچ صدای ازش درنمیومد





دست به سینه نشستم

این سکوت داشت حوصلمو سر میبرد





کاش نیلا میفرستادم بیاد

خودم الان توی خواب عمیق فرو میرفتم





ناخواسته آه بلندی کشیدم

که با صدای آرین جاخوردم_نمیخوای برداری؟؟



romangram.com | @romangram_com