#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_79
اخمی کردم و به سمتش رفتم_سلام
یه اتاق کوچیک با قیمت مناسب میخواستم...
لبخند چندشی زد_سلام خانومم..تنهایید؟؟
از نگاهش اصلا خوشم نمیومد
دلم نمیخواست مثل غلامی بفهمه تنهام و دندون برام تیز کنه
با همون اخم جوابش دادم_خیر با شوهرم هستم...
با شنیدن کلمه شوهرم لبخندش جمع شد
_یه اتاق کوچیک هست با قیمت خیلی کم و خونه با صفا یی هست ..یه مدت خالیه به دختر تنها هم اجاره نمیدادن ..شانس شما شد که متاهل هستین...
ولی به درد زندگی دونفره نمیخوره...خیلی کوچیکه و...
سری تکون دادم _اشکالی نداره میشه ببینمش؟؟
خندید_بله ...باهمسرتون بیاین تا بریم برای دیدن خونه ...
ابروهام بالا رفت
حالا شوهر از کدوم گوری پیدا میکردم
لعنت به دهانی که بی موقع باز شد...
با صداش از فکر گندی که زدم بیرون اومدم_چی شد خانوم؟؟
سری تکون دادم_باشه ...خدمت میرسیم پس ...
با اخم از مغازه بیرون زدم...
نیلا با دو به سمتم اومد_چی شد؟؟جای مناسبی داشت؟؟
آهی کشیدم_آره داشت...
نیلا بشکنی زد_ایول کی میری ببینیش؟؟
_وقتی شوهر کردم
نیلا مکثی کرد_هان؟؟یعنی چی؟؟
توی چشماش نگاه کردم_یعنی به دختر مجرد اجاره نمیداد ..
بعدشم من از نگاهش ترسیدم الکی الکی گفتم شوهر دارم ...
اونم قبول کرد گفت هرموقع باشوهرت اومدی بیا بریم واس دیدن خونه ...
نیلا بهت زده و با دهن باز خشکش زده بود_شوهر؟؟
سری تکون دادم _اره...
نیلا روی زمین ولو شد_حالا شوهر از کجا پیدا کنیم؟؟
شونه هام بالا انداختم_میریم سراغ یه بنگاه دیگه شاید بازم کیس مناسب پیدا شد...
دستش کشیدم از روی زمین بلندش کردم_بیا بریم فعلا تو اون پارک بشینیم
شاید یه فکر درست درمون به ذهنمون رسید...
****
دوتایی روی نیمکت نشسته بودیم
مثل اونایی که کشتیشون غرق شده
ساکت بغ کرده زل زده بودیم به عابرای پیاده...
باورم نمیشد به همین راحتی الاخون والاخون شده بودیم
از ترس سینان و ادماش هم نمیشد برگردیم خونه
چون مطمءنن اگه پیدامون میکردن ..تیکه بزرگمون گوشمون بود
نیلا خندید_اون زنه رو ببین
انگار عصا قورت داده چقد سیخ نشسته...
نگاهی به زنی که نیلا اشاره میکرد انداختم
خیلی لاغر و ترکه ای بود
برعکس شوهرش
خندیدم_اره شوهرش نگاه انگار بادش کردن ..انقد چاق و خپله
نیلا _وااای اون پسرشونه یا دخترشون..
بلند خندیدم_فکر کنم پسر باشه با صورت آرایش کرده و صاف....
romangram.com | @romangram_com