#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_71
_فقط گوش کن..
حرارت صورتش روی پوست صورتم داشت عصبیم میکرد
دلم میخواست ازش فاصله بگیرم
ولی گوشی پزشکی بیشتر ازین کشش نداشت
صدای عصبی احسان بلند شد_ول نخور دقت کن ببین دارم چیکار میکنم...
نفسم کلافه بیرون دادم که به دیواره گاو صندوق خورد برگشت روی صورت احسان نشست . .
عصبی چشماش بست...
با پیچیده شدن صدای تیک تیک توی گوشم ساکت شدم
چند بار پشت سر هم اهرم دایره ای شکل روی در گاو صندوق رو پیچوند
صدای تیک تیک های کم و زیاد میشد...
با دقت به صدا ها گوش میدادم
که یهو صدای تیک بلندی ترسیده از جا پریدم
که احسان اهرم کامل چرخوند با کشیدن دست گیره در گاو صندوق کامل باز شد
دهن منم همراه گاو صندوق باز شد
متعجب گفتم_ایول عجب سرعتی...
ولی یهو اخم کردم_فکر کردی من خنگم؟؟
تای ابروش بالا برد_از چه نظر؟؟
پوزخندی زدم_اومدی گاو صندوق خودتونو باز کردی فک میکنی کار شاخیه...
کمی مکث کرد یهوو زد زیر خنده
زیر لب زمزمه کردم_زهرمار
وقتی خندش تموم شد _این اتاق کار عرفان و گاو صندوق هم متعلق ب اون...
پس من رمزش نمیدونستم ..
_از کجا معلوم؟؟
شونه ای بالا انداخت_لزومی نمیبینم بهت ثابت کنم...
فقط به حرفام خوب گوش کن
"باز کردن گاو صندوق کار هرکسی نیست
و یه ادم حرفه ای میخواد
اونم اگه شرایط براش جور باشه و گاو صندوقش خیلی پیشرفته نباشه..
ولی ما فرض رو برین میگیریم که
رادمهر هم گاو صندوقی معمولی داره...که بعید میدونم...
بگذریم
برای باز کردن گاو صندوق به دوتا دست و حس شنوایی فووق العاده قوی نیاز داری..
اولین کار تشخیص تماس
دوم کشف تعداد چرخ دنده ها
سوم ترسیم نتایج ...
اول باید نقاط تماس رو تشخیص بدی همم که درایو چرخ دنده ، شکافی مثل شکاف چرخ دنده هدر جعبه دنده داخل خودش داره ..
اما این شکاف شیب پیدا میکنه تا به اهرم و حفاظ زمانی که تغییر مسیر میدن کمک کنه.
وقتی برجستگی اهرم با این شیب تماس پیدا کنه صدای کلیک ایجاد میشه...اولین چیزیه که سارق باید بفهمه....
با گوش دادن به کلیک میتونی بفهمی کدوم شماره به طرف چپ یا راست اون شیار شیب دار تعلق داره ...این منطقه میگن منطقه تماس اولین گام برای کشف رمز
چرخ دنده ها میتونن بین یک تا هشت شماره باشه
که هر کدوم این شماره ها یک چرخ دنده داره.....
نگاهی به من کرد_تا اینجا رو فهمیدی؟؟
گنگ نگاهش کردم خدا میدونست از بین حرفاش فقط دنده دنده رو فهمیده بودم و بس
لبخندی زدم_آره بابا آسون بود...
نگاه مشکوکی بهم انداخت خووبه پس بیا اینجا تا عملی حرفای که گفتم نشونت بدم
با اعتماد به نفس کامل جلو رفتم و گوشی پزشکی روی گوشم گذاشتم
مشغول چرخوندن کلید شدم...
بی هدف کلید رو میچرخوندم
که یهو احسان از پشت بهم چسبید دستام گرفت و...
romangram.com | @romangram_com