#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_63


با مشت به شکم احسان زدم_بخدا انگشتتون بهمون بخوره

از ده جا میشکنمش...

احسان بلند خندید_الان که تو بغلمی کجا رو میخوای بشکنی؟؟





وارد سالن بزرگی شدند

ولی چون منو سر و ته گرفته بود دقیق نمیتونستم ببینم کجا هستیم





مشتی به زیر شکمش زدم





که دستش از دور کمرم باز شد روی زمین افتادم

فحشی زیر لب داد که متوجه نشدم چی گفت





نگاهم بالا بردم با دیدن سالن پر از لوازم ورزشی لب گزیدم

چه فکرایی که از ذهنم نگذشت





واقعا خیلی منحرف شدما نچ نچ





نیلا_اینجا کجاست؟؟





عرفان_نمیبینی سالن ورزش





نیلا لبش کج کرد_جدی نمیدیدم خودم اینارو...خوب شد گفتی





عرفان_اگه میدیدی نمیپرسیدی





از روی زمین بلند شدم





احسان با نگاه پر از حرصی بهم چشم دوخته بود





لبخند مسخره ای زدم_خوبی شما؟؟





عصبی لب زد_اول تمرینتون یاد گرفتن فنون دفاعی ، بعد حمله ، بعدفرار هست

گزینه سوم برای زمانی که خسته شدین و که دیگه نه دفاع اثر داره نه حمله....





نیلا_ من اخریو یاد دارم بیخی..

احسان پوزخندی زد_اگه یاد داشتی الان اینجا نبودی...





نیلا دهن باز کرد جوابشو بده

که با چشم و ابرو بهش اشاره کردم ساکت باشه

مطمءن بودم اگه حرفی میزد همه چیز خراب میکرد





عرفان _خب 100 دور ،دور سالن بدوید...

_ها؟؟نصف شبی جو گرفتت؟؟

سالن به این بزرگی میدونی 100دور چند ساعت طول میکشه؟؟





احسان من به سمت سالن هل داد_زود زود..





نیلا_مسخره کردین؟

بابا یه دزدی سادس..ما چند سال داریم اینکارو میکنیم انقد دنگ و فنگ نداره





عرفان_نه مثل اینکه تو هنوز لپ قضیه نگرفتی...

_بگید چیه تا بگیریم؟!





احسان_شما فقط به عنوان دوست دختر اونجا نمیرید...





عرفان_میرید یه چند ماهی اونجا بگذرونید

جیغی کشیدم_شوخی میکنی؟؟ما چجوری چند ماه رو تو خونه یه ادم زندگی کنیم؟؟اونم دو نفرمون ؟؟؟





عرفان_اون مشکل شماست...

پوزخندی زدم_هه به همین خیال باش..

احسان_بذار برم شماره پلیس بگیرم این دوتا رو بندازیم زندان راحت شیم





عرفان از جاش بلند شد

که نیلا دستش گرفت_بیخیال برادر باهم راه میایم...

بیاین دوست باشیم اوهوم؟؟





عرفان با غیظ به من نگاه کرد

که رو ازش گرفتم





احسان_زود باشید زیاد وقت نداریم باید امادگی بدنی داشته باشین..





نیلا_لازم نیست من و نیلو میتونیم از خودمون دفاع کنیم...





احسان_اء پس شما رو به یه مبارزه دعوت میکنم...

نیلا شری تکون داد_آره حتما

romangram.com | @romangram_com