#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_52
نیلا من من کنان گفت- ت...تلفن کجاست؟
عرفان بهش رسید و دستش گرفت و نگهش داشت
سرش رو کج کرد و با مسخرگی پرسید:
- تلفن رو می خوای چیکار بیبی؟
نگاه درمونده نیلا باعث شد چشم هام پر بشه:
- زنگ بزنم پلیس..خودمونو معرفی کنم
یه لحظه هیچ کس نفس نکشید.
همگی ساکت زل زده بودیم به نیلا که..
عرفان نیلا رو هل داد سمت مبل
دستی توی موهاش کشید
چند لحظه بعد گفت:
- گفتم که
راه اولی نداریم. دیگه پلیس بی پلیس
جرقه ای تو ذهنم زده شد و با هیجان گفتم:
- آره دیگه، پای خودتونم گیره
وقتی یه خلاف کار ازتون مدرک داره
صد در صد دستتون تو خلافه
برای همین نمی خواین پای پلیس بیاد وسط
که لو نرین...
احسان خندید:
- سناریوی خوبی نوشتی میشه برای فیلم فجر ازش استفاده کرد
بلافاصله اخم کرد:
- برید فکراتونو کنین..
تا ده دقیقه دیگه جواب می خوام..
پوزخندی زد _من خودم واس امشب بدجور اماده کردم
جیغ کشیدم:
- فکر کردن نداره، به پلیس می گم بدبختتون می کنم
شما حق ندارین...
نفهمیدم کی از جاش بلند شد و مثل اژدهای دو سر بالا سرم ایستاد
نگاهم از پاهاش به سمت بالا رفت و روی صورتش موند
و از بینیش آتیش بیرون می زد:
غرید- سعی کن کمتر صداتو بشنوم.
ترسیده درجا خفه شدم
دهنم باز مونده بود که با دستش زیر چونم زد به سمت بالا فشار داد
- دهنتم ببند...یالا راه بیفت
نیلا سکسه ای کرد...
ترسون دنبالش راه افتادیم.
تو همون اتاق فرستادمون و در قفل کردند
دوتایی رو تخت نشستیم.
من که نطقم خشکیده بود و از در صدا در میومد از من نه
هنوز صورت قرمز احسان جلو چشمم بود
نیلا بغلم کرد:
- حالا چیکار کنیم نیلو
نفسم رو بریده بریده بیرون دادم
- مجبوریم براشون این کارو انجام بدیم
نیلا_اگه خلاف کاره ..گیرمون بندازه چی..
به سمتش چرخیدم_نترس میریم مثل همیشه ..مدارک برمیداریم و میایم کسی هم نمیفهمه ...ترس نداره که
چه ادم معمولی چه خلافکار
ما می تونیم انجامش بدیم...
آروم سر تکون دادم _هوم؟؟
romangram.com | @romangram_com