#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_3
با دو به سمتش رفتم به محض سوار شدن
پاشو روی گاز فشرد
_خر بیشعور چرا کفشامو برمیداری ...
خندید_وای اخه گفتم مثل سیندرلا کفشات تو خونشون فراموش نکنی کله شهر بگردن واس پیدا کردنت و گیرت بندازن
لبمو کج کردم_هرهر ..نمیگی من تو اینهمه خار و خول باغ خونه چجوری بیام ؟؟
چشمکی زد_حرص نخور نیلو ببین چی کش رفتم از خونه پسره..!
برگشتم با دیدن کیف سامسونت روی صندلی عقب با تعجب پرسیدم_کیف رفتی اوردی؟؟
با دست به پشت گردنم کوبید_خنگ خدا بازش کن داخلشو ببین
اخمی کردم_بشکنه دستت...
خندید_با بزرگترت درست صحبت کن
خم شدم و کیف از عقب برداشتم روی پام گذاشتم مشغول ور رفتن با قفلش شدم_کو بزرگتر؟؟
نیلو_جلوت نشسته..
قفل با صدای تیکی باز شد_چشام نمیبینه....
با دیدن داخل کیف به معنای واقعی لال شدم
سوتی زدم_جوون اینهمه تراول از کجا؟؟
نیلو پوزخندی زد_مثل اینکه برای انجام معامله ای کنار گذاشته بودند
که نسیب دوتا دسته گل مثل ما شده
ترسیده غریدم_ردیابی چیزی توکیف نباشه
اینا خیلی پوله ..مطمءنن همینجوری ازشون نمیگذرن
گیر نیافتیم نیلو
اخمی کرد_بیخیال بابا از کجا میخوان بفهمن کار کی بوده
تازه با این پولا تا یه سال دزدی تعطیل و راحت زندگیمونو میکنیم
به محض پیچیدن ماشین تو کوچه صدای جیغ نیلو بلند شد_نیلا قایم شو
اقای غلامی جلو در ساختمون ایستاده
سریع زیر صندلی خیزیدم
نیلو پالتوش از صندلی عقب برداشت پرت کرد روی من..
نیلو_صدات درنیاد
غریدم_انگار خودم نمیدونم
ریز خندید_خب چیکار کنم حال میکنم اینو میگم...
_خدا شفات بده
نیلو تک بوقی زد
و ماشین برد تو پارکینگ ساختمون
زیر لب گفت_مثل جغد زل زده به ماشین حالا چجوری بریم داخل
ازگرما داشتم اون زیر جون میدادم_خبرش بیارن مردک هیز...اگه بخاطر مناسب بودن قیمت اجارش نبود تاحالا صد بار ازینجا رفته بودیم
اونوقت مجبور نبودیم ادعا کنیم یه نفر هستیم تا بهمون اتاق رو بده
نیلو_آره مردک گرگ صفت ..الانم فکر میکنه یه دختر تنها تو واحد 4 زندگی میکنه
برامون دندون تیز کرده..
_میگم بیا حالشو بگیریم...
نیلو_هیس ..هیس داره میاد سمت ماشین
خودم بیشتر جمع کردم که صدای آقای غلامی باعث شد سرجام خشک بشم
_سلام نیلو جان..خوبی
نیلو_سلام آقای غلامی شبتون بخیر..مشکلی پیش اومده اینوقت شب بیرون ساختمون ایستادین..؟
غلامی_نه...اومدم آشغالا بذارم دم در که چشمم با ماشین شما افتاد...
دختر خوبیت نداره تا این وقت شب یه دختر تنها تو خیابون بچرخه..ممکنه خدای نکرده اتفاقی برات بیافته
نیلو_بله بله..درست میگید..اضافه کاری داشتم..درهرصورت زندگی خرج داره...
آقای غلامی ولوم صداش پایین ترآورد_من که بهت گفتم بیا سوگولی من شو..تا از همه چی بی نیازت کنم...
عصبی دستم مشت کردم..دلم میخواست برم دندوناش توی دهنش خورد کنم مردک شکم گنده هیز..
نیلو با صدای که سعی میکرد کنترلش کنه_شما به جای پدر من هستید...واقعا خجالت اوره...
در ماشین باز کرد
انگار از ماشین پیاده شد_برای حفظ ابروتون هم که شده بهتره این پیشنهاد رو دیگه جای مطرح نکنید وگرنه تضمینی نمیدم که باهاتون مثل الان رفتار کنم
romangram.com | @romangram_com