#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_2


رادمهر_چیزی گفتی؟؟





هول کردم_نه نه...خیلی خوبه مطمءن باش راضیت میکنم





باهم وارد خونه شدیم





به سمت اتاق خواب راهنماییم کرد_تا تو لباسات بیرون بیاری ..منم چندتا جام شراب ناب بیارم تا شبمون رویایی تر کنه





با دست فشاری به پشتم وارد کرد که داخل اتاق برم





لبخندی زد از اتاق بیرون رفت

_پسره عنتر ..زشت.. بی خاصیت

حیف اینهمه پول و ثروت نیست که دست شما بچه سوسولا افتاده...





وسط اتاق ایستاده بودم همیجور غر غر میکردم که در اتاق باز شد_اء تو که هنو لباست بیرون نیاوردی





لبخند پر عشوه ای زدم_

میخوام تو برام باز کنی دکمه هاشو عشقم...





رادمهر که از لحنم خر کیف شده بود

شیشه شراب روی میز گذاشت به سمتم اومد





دهنش بوی مشروب میداد

معلوم بود همین الان کوفت کرده





آروغی زد که بوی دهنش بیشتر توی سرم پیچید

نزدیک بود بالا بیارم





که به سختی خودم جمع و جور کردم

دکمه های مانتو رو یکی یکی باز کرد

دستی روی سر شونه لختم کشید





عصبی شده بودم

چرا این نیلا انقد لفتش میده

معلوم نیس داره چه غلطی توخونه میکنه





سرم بالا برد که چشمم توی چشمای خمارش افتاد





خدایا کار دستمون نده

بدبخت شیم..

با اینکه دفعه هزارمه اینکار رو میکنم

ولی هربار ترس اینکه نتونیم ازین مخمسه نجات پیدا کنیم توی فکرم بود...





هربار قسم میخوردیم این کار رو کنار بذاریم و اخرین بارمون باشه

ولی بی نتیجه بود

معتاد شده بودیم انگار





به انتقام ازین پسرای هوس باز که همش دنبال خوش گذرونی و هوس رانی هستن

برای پول و خرج مخارج زندگیمون هم مجبور به اینکار بودیم





با فشاری که به سینه ام وارد شد آخی از گلوم بیرون پرید

صدای خمار مهرداد توی گوشم پیچید_جوونم عزیزم...





میخواستم پسش بزنم دیگه بیش از حد داشت پیش روی میکرد

که با صدای شکستن ظرفی دست از کار کشید

نفس آسوده ای کشیدم

مهرداد_صدای چی بود؟





ترسیده گفتم_نکنه دزد باشه





رادمهر عصبی غرید_زاییده نشده کسی از خونه من دزدی کنه..

با گام های بلند

به سمت در اتاق رفت

پوزخندی زدم





یواشکی پشت سرش به راه افتادم

به محض ورودش به آشپزخونه تیز از خونه بیرون پریدم





کفشام جلوی در نبود

حتما باز این نیلای بیشعور بر داشته

پای برهنه به سمت دیوار پشت ساختمون رفتم

توی یه حرکت خودم بالای دیوار کشیدم





دیگه حرفه ای شده بودیم

و بالا رفتن از دیوار ها ساده ترین کار ممکن بود برامون

از روی دیوار پایین پریدم

و که نیلا توی ماشین برام چند بار چراغ داد





romangram.com | @romangram_com