#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_1
_جوون چه خوشکلی تو لامصب ..بیا بالا در خدمت باشیم
نگاه دقیقی به چهرش انداختم
معلوم بود از اون دسته پسرای خوش گذرونه که خرجیش از جیب باباش میاد..
پوست نرم و براق دستاش و
ناخن های بلند و تمیز ک مثل دخترا بود
نشون میداد تا حالا دست به سیاه و سفید نزده و فقط دنبال خوش گذرونی بوده
با صداش نگاه از صورت شش تیغ و صافش گرفتم_پسند کردی عزیزم؟؟
پوزخندی زدم_بله..چجووورم..
خودم کمی به سمت پنجره خم کردم
که چنگی به یقه ام زد و منو بیشتر به جلو کشید
به سختی خودم کنترل کردم تا با سر نرم تو شیشه
دستش از روی لباس روی سینه ام کشید
و اووم کش داری گفت
_سایزت عالیه...
لبخند چندشی زد_پس بپر بالا امشب در خدمتتون باشیم بانو..
خودم عقب کشیدم
که دستش از دور یقم باز شد
نامحسوس
نگاهی به نیلا که چندمتر اونطرف تر توی ماشین نشسته بود انداختم
که سری تکون داد
چشمکی زدم و سوار ماشین شدم
نگاهم به شهر تاریک و شلوغ افتاد
و ادمایی هرکس واسه کاری میدوید
و دختری از تو ماشین کناری با اخم زل زده بود به ماشین ما
با نشستن دستی روی ران پام
ترسیده شش متر بالا پریدم
_هین..
پسر_جوون عزیزم..توفکری؟
چپ چپ نگاهش کردم_دارم فکر میکنم پسر به این خوشکلی(خدا نسیب نکنه کجاش خوشکله)چه اسمی بهش میاد؟؟
انگار از تعریفم خوشش اومده بود
ران پام بیشتر فشرد_جوون عزیزم اسمم رادمهر ..تو چی جیگرطلا..؟
از لحن حرف زدنش چندشم شده بود_نیلو..
باز فشاری به ران پام اورد_اسمت هم مثل خودت هات و زیباس خانومی
با عصبانیت دستش پس زدم
که متعجب نگاهم کرد
بزور لبخندی زدم_دستمالی تو الان بکنی چیزی واسه خونه نمیمونه ها
سرخوش خندید_نگران نباش من تا صبح در خدمتتم
زیر لب غریدم_درخدمت عمت باش
بعد از نیم ساعت جلوی ساختمون ویلایی زیبایی نگه داشت در با ریموت باز کرد
ماشین داخل برد
نگاهم از داخل آینه به نیلا افتاد که ماشین سر کوچه نگه داشت
از ماشین پیاده شدم
رادمهر به سمتم اومد_بفرمایید داخل بانو...
لبخند پر از عشوه ای زدم
کارم از الان شروع میشد
به سمتش رفتم دستم دور بازوش حلقه کردم
تا حواسش از درحیاط پرت کنم
_وای خیلی خونت خوشکله..تنها زندگی میکنی اینجا؟
از پشت حواسم به نیلا بود ک قبل بسته شدن در خودشو به داخل حیاط رسوند
و با شصتش اوکی داد
_حتما داخل خونت هم مث بیرونش قشنگه...
سرخوش خندید_اره ..اگه تو امشب ،شب خوبی رو بهم هدیه بدی
سوگولی این خونه زیبا میشی
زیر لب غریدم_ارواح عمت
romangram.com | @romangram_com