#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_27




که بعد از چند دقیقه یکی از پسرا با لبخندی مسخره به سمتم اومد

_سلام

ابروهام بالا رفت

_سلام...

به نیلا اشاره کرد_دوستتون گفتن مشکلی دارین؟؟





متعجب گفتم _چه مشکلی؟؟

سرش نزدیک تر آورد

با چشماش به لکه آب روی لباسم اشاره کرد

گنگ پرسیدم_خب؟؟

پسر_ ببین من صاحب باغ هستم دوستت گفت از ترس خودتو خیس کردی.. نیاز داری جای لباست عوض کنی...





چشمام گرد شد

که نگاهم به چشمای خندون نیلا افتاد





اخم کردم_نه ممنونم ..خودش خشک میشه..





پسر صورتش جمع کرد_بو جیش میگیریا...





توپیدم بهش_اشکال نداره راحتم...

نفسی کشیدم_بوش بهتر از بوی ادکلن شماس....





یک آن چشماش از تعجب گرد شد ولی سریع اخم کرد_این ادکلن خیلی گرون قیمته...





ریلکس به جمع زل زدم و آهانی گفتم...



بدجور توپرش خورده بود...

به سمت دوستاش رفت

گرم دید زنی دختر پسرا و لباسای عجیب بودم که ..





یکی یهو محکم به پشتم کوبید

از شدن ضربه چند قدم جلو رفتم

و نگاهی به پشت سرم انداختم

شیدا_توفکری..

اطراف نگاه کرد_قل شیطونت کو؟؟





پوزخندی زدم_دارم نقشه قتل میکشم

شیدا_اوه خدا رحم کنه واس کی؟؟؟

چشمام ریز کردم به نیلا که گرم خوش و بش با پسرا بود دوختم_ نیلا....





شیدا خندید_چیکار کرده.؟

_رفته به اون پسرا گفته من از ترس به خودش جیش کردم...

شیدا بلند خندید

_میخوای یه انتقام توپ بگیری...؟؟

خوشحال به سمتش چرخیدم_اره اره..





از روی میز سس قرمزی برداشت _بیا عشقم....





نگاهی به سس انداختم

لبخند شیطونی روی لبام نشست...

مقداری از سس رو کف دستم ریختم





شیدا_برو هواتو دارم...خوبه کسی چهره هاتونو نمیبینه..وگرنه ابروتون رفته بود...





به سمت نیلا رفتم

که نگاه همشون به سمت من چرخید

دستم پشت سرم قایم کرده بودم





_سلام..

رو به نیلا کردم

و نا محسوس دستم روی باسنش قرار دادم

_عزیزم چند دقیقه میای ؟؟





نیلا سری تکون داد

رو به یکی از پسرا کرد_میبینمت آریا...

دستی تکون داد و عقب گرد کرد





که با دیدن لکه قرمز نیشم باز شد





قیافه پسرا واقعا دیدنی بود





لباسش سفید بود و اون لکه شدیدا خودنمایی میکرد

نیلا به سمت من برگشت_چرا نمیای؟؟؟

با دیدن دهن باز پسرا و نگاه خیرشون روی خودش

متعجب پرسید_چیزی شده؟؟





آریا به لباسش اشاره کرد_نیلا فکر کنم پریود شدی..





چشمای نیلا گرد شد

و سریع دامنش گرفت کشید

romangram.com | @romangram_com