#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_22
بدون توجه به جمع تند تند شروع کردم به خوردن
نرگس جون از رفتارم خندش گرفته بود...
انقد خوردم که درمرز ترکیدن بودم
به بشقاب خالیم نگاه کردم
آهی کشیدم...
نرگس جون _بکشم برات عزیزم؟؟
لبخند شرمنده ای زدم_اره ببخشیدا...
نرگس جون دوباره بشقاب پراز ماکارونی کرد
_آ من تا دستشویی برم بعد میام
مرتضی پوزخندی زد
که زیر این لبخند حرفای خوبی نداشت...
ولی وقت کلکل باهاش رو نداشتم
دو دقیقه دیر تر میرفتم
نیلا منو میکشت
تقه ای به در دستشویی زدم و وارد شدم
که نیلا بهم توپید_همش میخوردی بعد میومدی...
لبخندی زدم که کل دندونام به نمایش گذاشت_خیلی چسبید...
نیلا منو کنار زد_ آره از لب و لوچه چرب و چیلیت معلومه...
برو کنار برم به عشقم برسم...
منتظرمه
تقه ای به در خورد
که انگشتم جلوی صورتم نگه داشتم رو به نیلا _هیس
بلند تر گفتم_بله..
مرتضی _اگه کارتون تموم تشریف بیارید بیرون..من برم حالم بد...
نیلا کوبید پشت دستش_اوه گاومون زایید ..این مسترخجالتی از کجا یهو جیشش گرفت باز...
تند تند اطراف نگاه کردم باید یه جا واس قایم شدن پیدا میکردم
که چشمم به در حموم افتاد_نیلا من میرم تو حموم قایم بشم..وقتی اومد تو اشپزخونه یه علامت بده تا من از خونه برم بیرون
سری تکون داد _باشه...
تقه ای دیگه به در خورد
ریز خندیدم_چقدم عجله داره ..مثل اینکه خیلی داره بهش فشار میاره..
نیلا به سمت در رفت اروم گفت_بدو قایم شو
که پریدم تو حموم و درش بستم
صدای نیلا به گوشم خورد_ببخشید منتظر شدینا..بفرمایید برید داخل تا کارخرابی نشده... انگار فشار زیاده
خندم گرفت
آخرش مرتضی سکته میکرد از حرفای منحرف ما
صدای بسته شدن در دستشویی اومد
خودم کنار دیوار کشیدم
تا سایه ام دیده نشه...
با شنیدن صدای زیپ شلوارش
دستم روی دهنم گذاشتم ...
با شنیدن صدا های ناب هنجاری لب گزیدم
که از شدت خنده صدام بلند نشه و لو نرم
بعد از چند دقیقه که کارش تموم شد از دستشویی بیرون زد..
یواش از حموم خارج شدم
گوشم روی در دستشویی گذاشتم
که نیلا با صدای بلندی گفت _راحت شدین آقا مرتضی...
در دستشویی باز کردم کسی توی سالن نبود
پاورچین پاورچین از خونه بیرون زدم
پریدم تو خونه خودمون
سریع در بستم و به پشت در تکیه دادم
چند نفس عمیق کشیدم_آخیش بخیر گذشتا...
romangram.com | @romangram_com