#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_16


_چی شده ؟؟

صدای عصبی نیلا توی گوشم پیچید_بیا این مردک ازینجا ببر

بیام بیرون تضمین نمیکنم

نزنم لهش کنم..





_چی،؟توهنوز توماشینی؟؟





نیلا_آره...غلامی هم داره با یه زنه لاس میزنه...

_شوخی میکنی؟؟زنه کیه؟





نیلا غرید_نمیدونم الان از بیرون اومد دقیقا کنار ماشین میخوان کارای خاک برسری کنن...

ریز خندیدم_خب نگاه کن واس اطلاعاتت خوبه..





عصبی نالید_نیلو ..





خندم گرفته بود_باشه الان اومدم...





مانتو و شالم برداشتم

به سمت آسانسور رفتم





ولی با فکر شیطانی که به ذهنم رسید

راهم به سمت پله ها کج کردم...





تند از پله ها پایین رفتم تا به پارکینگ رسیدم

صدای ریز حرف زدن به گوشم خورد





یواش اطراف دید زدم

با دیدن صحنه برو به روم چشمام گرد شد

غلامی با زنی که چهرش نمیدیم پشتش به من بود درحال بوسیدن بودند





مردک اخه بگو تو پارکینگ جای این کاراست؟؟

معلوم شد هرشب برای چی کشیک میکشید

همیشه من اخرین نفر میرسیدم

خیالش راحت بود بعد از رفتن من کسی پایین نمیاد...





هنوز کار به جای باریک نکشیده بود

و فقط مثل چسب چسبیده بودند بهم و همدیگرو میبوسیدن...





و دست های هرزه آقای غلامی رو بدن زن کشیده میشد

دکمه های لباسش باز میکرد





با حرکت بعدیشون سر جام خشکم زد

دوتایی تند تند

داشتن لباس هاشون رو در میاوردن





و در عین حال کل صورت زنه تو دهن غلامی بود

کم مونده بود قورتش بده





فکر کنم کل صورت زن پر تف شده بود و اگه

میچلوندیمش یه دبه آب ازش می چکید





بهت زده نگاهشون می کردم

مانتو زن که رو کاپوت ماشین افتاد و لخت شد فقط لباس زیر به تن داشت





دهنم رو کج کردم





اون ماشینو باید غسل می دادیم





حال تهوع گرفته بودم

نزدیک بود بالا بیارم

نگاهم به سطل زباله کنار دیوار افتاد..

خب خب بهتر بود

تا خیلی گرم نشدن

کارشون خاتمه بدم





لگدی به سطل زباله زدم که روی زمین افتاد قل خورد

به وسط پارکینگ رفت





دوتاییشون خشکشون زد

یهو به خودشون اومدن

و سریع لباس هاشون که اطراف پخش و پلا شده بود جمع کردند

زنه تند از پارکینگ بیرون زد

و آقای غلامی هم

نیمه لخت خودش توی خونه اش انداخت در محکم بست

ریز خندیدم

کرم ریختن خیلی میچسبید

از پشت دیوار بیرون اومدم

و به سمت ماشین رفتم

نیلا هنوز زیر صندلی بود..

تقه ای به ماشین زدم

که تکونی خورد

romangram.com | @romangram_com