#دروغ_دو_نفره_(_نسخه_ی_کامل_)_پارت_107
چشمکی زد و یه تاپ مثل خودش از داخل پلاستیک بیرون کشید به سمتم پرت کرد_اینم واس شوما...بریم؟؟
لبخند پهنی زدم تاپ رو پوشیدم_بریم...
دوتایی از اتاق بیرون زدیم
از پله ها بالا رفتیم
و در اولین اتاق باز کردم
دکور کاملا ساده ای داشت
نیلو سرش از زیر دستم رد کرد و نگاهی گذرا به اتاق نداخت_اینجا هیچی نداره..بریم بعدی...
سری تکون دادم
در بستم
دوتایی به سمت اتاق بعدی رفتیم
نیلو در باز کرد
سوتی بلندی زد_ایول دکوراسیون رو...چه خفنه...
وارد اتاق شدم
با دیدن اتاق تمام سفید دهنم باز موند
_چشمش اذیت نمیکنه این همه سفیدی...مثل یه روز کاملا برفیه
کل اتاق سفید بود
دیوار ،میز ،تخت خواب و ملافه ها
کمد و و حتی قاب تابلو ها...
نیلو خندید_احساس میکنم اگه انگشتم به چیزی بخوره جاش کثیف میشه...
_آره توام که چرکالو.....
چشماش چپ کرد_نیست تو تمیزی ...
از اتاق خارج شدم که نیلو پشت سرم به راه افتاد_از تو تمیز...
با صدای در خونه خشکم زد و ساکت شدم
نگاهی به نیلو انداختم...
که سریع به خودش اومد پرید توی اتاق...
همیشه توی نشون دادن عکس العمل از من سریع تر بود
صدای پایی از پله ها باعث شد نگاهم به اون سمت کشیده بشه
آرین_مهبد پایین منتظر بمون تا کیف مدارک بیارم
صدای داد مهبد بلندشد_تو امروز با این فراموش کاریت نمیذاری به کارمون برسیم
ارین _خیلی خب غر...
با دیدن من ساکت شد
لبخند مسخره ای زدم_سلام...
که اخمی روی پیشونیش نشست
پسره زشت چپ و راست اخم میکرد
نمیدونم کدوم خری بهش گفته بود با اخم خوشکل تری...
با صدای از فکر خارج شدم_اینجا چیکار میکنی؟
_داشتم اتاقا رو تمیز میکردم...
چشماش ریز کرد_آهان..
پوزخندی زد_لباس زیر اثر نکرد حالا با تاپ بندی جلوی من میچرخی؟؟
چشمام گرد شد _اما من...
بین حرفم پرید_از اولشم باید حدس میزدم از اون دسته دخترایی که به راحتی خودشون در اختیار پسرا میذارن
مهبد_ارین چی شد؟؟
ارین بدون اینکه نگاهش از من بگیره رو به مهبد گفت_الان میام
به سمت من اومد_اگه میخوای منو تحریک کنی بیشتر ازینا باید تلاش کنی بچه...
romangram.com | @romangram_com