#دروغ_شیرین
#دروغ_شیرین_پارت_93

-مرسی، ایشالله بعد پری نوبت شماست.

-تو رو خدا نفرین نکنین.

رو به پری گفتم:

-من میرم پیش بچه ها اگر کاری داشتی صدام کن.

-باشه اگر حالت بد شد بهم بگیااا.

و بعد با دست به جایی که شیما و چند تا دیگه از دوستامون نشسته بودن اشاره کرد.رفتم طرفشون و شیما که منو دیده بود وایستاده بود تا باهام روبوسی کنه.

-سلام. نمی بوسمتون چون سرماخوردم

شیما دستشو گذاشت رو پیشونیم و گفت:

-تبتم که خیلی بالاست.

نشستم و گفتم:

-حالم خوبه. خوب، چه خبر؟

-سارا: والا ما تا همین پیش پای شما داشتیم تمام تلاشمون و می کردیم که شوهر پیدا کنیم.

-شیما:اتفاقا یه case مناسبم برای تو پیدا کردیم

-دستتون درد نکنه، حالا این داماد خوشبخت کجاست؟

گلاره به یه مرد چاق و کچلی اشاره کرد.گفتم:

-ای جونم...این تا حالا کجا بود؟

-شیما:پس مبارکه.


romangram.com | @romangraam