#دروغ_شیرین
#دروغ_شیرین_پارت_8
-مگه میشه؟؟ مگه بچه بازیه؟
-از این دوتا جادوگر همه چی بر میاد.
از هیجانش برای تعرف کردن خنده ام گرفت ,انگار داشت یه داستان جنایی تعریف می کرد. گفتم:مثل اینکه خیلی دلت پره.
-پس چی؟؟؟ دلم میخواد خفه شون کنم
-تا این حد؟؟؟
-این تازه حد خوبشه.
-خب خدارو شکر. حالا چرا اینقدر با بچه ها بدن؟
-آخه دختر خوشگل تر هست که دل دکتر رو ببرن.
-کدوم دکتر؟
-ندیدیش؟
-کی رو؟
-حقم داری نبینی. من چقدر خنگم. رفتن سمینار...
-یعنی این همه خون و خونریزی به خاطر دکترای بیمارستانه؟
دلخور نگاهم کرد و گفت :چیه؟باور نمی کنی؟منو بگو سه ساعت دارم واسه ی کی درد ودل می کنم.اصلا من دیگه هیچی نمی گم.
خندیدم و گفتم :خیلی خب...من کی گفتم حرفات و باور نمی کنم؟خب حالا این دکتر خوشبخت کی هست؟
-خب از کدومشون بگم؟؟ از دکترایی میگم که به بخش تو مربوطه میشن ,ببین... درکل 6 تا جراح قلب داریم که 4 تاشون سن بالان و 2 تاشون هم جوونن و مجرد البته ناگفته نماند دکتر وزیری که جزء دکترای سن بالاست مجرده آخه خانمش ده سالی میشه که فوت کرده.بنابراین میتونی روی اونم علاوه بر اون دوتا پزشک جوون سرمایه گذاری کنی اما بقیه شون متاسفانه زن و بچه دارن....حالا میمونن اون دو تا دکتر جوون که هر دو تاشون با کمالاتن ولی یکیشون بد چشم طناز جوون و گرفته واسه ی همین کسی حق نداره زیاد وقت دکتر مهرزاد و بگیره مبادا قاپشو بدزده .قربونش برم خوش اشتها هم هست دست گذاشته روی بهترینشون. مهدیه هم برای اینکه از قافله عقب نمونه رفته سراغ دکتر یزدانی . البته یه دکتر مجرد دیگه هم بین جراحای مغز و اعصاب داریم که اونم برای خودش تیکه اییه...
از اطلاعات دقیقی که پری داشت خنده ام گرفت ,گفتم:ماشاالله...تو باید کارگاه خصوصی میشدی نه پرستار.فقط مونده رنگ لباس زیرشونو بگی...
romangram.com | @romangraam