#دروغ_شیرین
#دروغ_شیرین_پارت_47
-چون وقتی خواست باهات شوخی کنه مثل جن زده ها برخورد نکنی.
خواستم جوابشو بدم که خاله پروانه صدامون کردو گفت که شام حاضره. با تعجب به هم نگاه کردیم و پری گفت:
چه زود؟؟؟!!!!!
رفتیم سر میز شام. خاله پروانه سوسیس بندری درست کرده بود.
پری با خنده گفت: میگم چقدر زود درست شد.
دستامو زدم بهم و گفتم: آخ جووون. من خیلی دوست دارم.
پری با صدای آروم و با خنده گفت: مامان بعد چند سال آناهید اومد اونوقت سوسیس بندری؟
برای اینکه احساس معذب بودن نکنن گفتم: چیه مگه؟؟؟ من خیلی هم دوست دارم
اومدم یه لقمه ازش بخورم ولی اینقدر تند بود که سرفه ام گرفت... اینقدر سرفه کردم اشک از چشام در اومد .
پری گفت: مامان میدونی که آناهید عادت به غذاهای تند نداره. چرا اینقدر تندش کردی.
خاله پری با شرمندگی گفت: من یادم نبود شما ها به فلفل زیاد عادت نداریم.
پری همونطور که میزد پشتم گفت: اشکال نداره دوبار بیای اینجا و بری عادت میکنی.
پری با اصرار گفت:
ای بابا... تو چرا اینقدر ناز میکنی؟؟ بمون دیگه.
-پری جان یه هفته اس که اینجام. زشته. هر چیزی حدی داره...مامانت...
-الکی مامانو بهونه نکن. خودت میدونی چقدر خوشحاله که تو اینجایی.
-در دیزی بازه حیای گربه کدوم گوریه؟ تازه یه هفته اس خونه نرفتم از حال مامان و بابام بی خبرم.
romangram.com | @romangraam