#دروغ_شیرین
#دروغ_شیرین_پارت_128

-میدونم عزیزم.

برای اطمینان پرسیدم:

-پری خونه س؟

-آره ولی خوابه....

سرش و آورد جلو و خیلی آروم گفت:

-از دستت ناراحته....فکر کنم بخاطر اینه که نیومدی تو مراسم دومی که گرفت.

پس پری چیزی بهش نگفته بود.گفتم:

-از دلش در میارم.

دستشو روی شونم گذاشت و گفت:

-پری مهربونه و زود میبخشه.

-میدونم. غیر از اینم ازش توقع ندارم.

-ناهار چی دوست داری تا برات درست کنم.

-ممنون، من باید برم.

-از این حرفا نرن که ناراحت میشماااا. بعد از مدتها اومدی خونمون، من و پری هم تنهاییم.

-مگه آقا پدرام برگشت قشم؟

-آره مادر، ۲ روز پیش رفت و باز تنها شدیم.

-خب چرا نمیاین پیش ما؟ مامان منم تنهاست.


romangram.com | @romangraam